نوشته شده توسط : xmovies

سیدعلیرضا سنایی روز یكشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اضافه كرد: در مسابقات امسال عملكرد بازیكنان ایرانی بسیار بهتر بود و برخلاف سال های گذشته، شش نماینده در جدول اصلی رقابت ها حضور داشتند.

وی ادامه داد: سطح مسابقات بسیار بالا بود و بازیكنان خوبی

در آن شركت كرده بودند و برگزاری این رقابت ها به سود بازیكنان ما است.

مدیر تیم های ملی اسكواش گفت: بازیكنان ایران به بهترین شكل پیشرفت كرده اند و ضعف آنها این است كه تجربه كمی دارند و می توانند با حضور بیشتر در مسابقات بزرگ، این مشكل را بر طرف كنند.

وی تصریح كرد: برای نتیجه گرفتن در مسابقات اسكواش قهرمانی آسیا در كویت باید در رقابت های تداركاتی بیشتری شركت كنیم و البته حضور در مسابقات نوروز تهران نیز برای بازیكنان ما خیلی

مفید خواهد بود.

وی اظهار داشت: تیم ملی اسكواش نیاز به یك اردوی خارجی

دارد كه امیدوارم با اختصاص بودجه مناسب، این خواسته برآورده شود.

سنایی در پایان گفت: جا دارد از میزبانی خوب مسوولان ورزش جزیره كیش تشكر كنیم.

9118 / 1589



:: برچسب‌ها: سان , کالیفرنیا ,
:: بازدید از این مطلب : 476
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : xmovies

پیروزی ولادیمیر پوتین در انتخابات ریاست جمهوری روسیه تقریبا قطعی است. ولی روسیه کنونی با روسیه‌ای که او قبلا دو دور بر آن ریاست کرد تا حدودی تفاوت دارد. بازتعریف مناسبات سنتی میان دولت و جامعه، روسیه را در معرض تحولات تازه‌ای قرار داده است.

اورلاندو فیگس٬ تاریخ‌نگار سرشناس بریتانیایی، در کتاب معروف خود به نام "تراژدی یک ملت"٬ انقلاب سال ۱۹۱۷ میلادی روسیه را تاییدی می‌داند بر این که "جامعه روسیه نه به اندازه کافی قوی و نه از انسجام درونی برخوردار بود که بتواند انقلاب دمکراتیک خود را متحقق کند. به جز دولت چیز دیگری وجود نداشت که عامل انسجام و وحدت روسیه باشد."

به نظر می‌آید که این ارزیابی هنوز هم در وجه عمده اعتبار خود را از دست نداده و دولت در روسیه همچنان نقش سنگین و قدر قدرت را در بسیاری از ابعاد حفظ کرده است. اگر در دوره‌ای، تزار و در دوره‌ای دیگر، حزب کمونیست و رهبرانی همچون استالین نماد این دولت بودند٬ حالا این ولادیمیر پوتین و محافل پیرامون او هستند که چنین نقشی را بازی می‌کنند.

روز چهارم مارس، مردم روسیه به پای صندوق‌های رأی می‌روند تا رئیس جمهور این کشور را برگزینند. اکثر همه‌پرسی‌ها حاکی از این است که پوتین که تا سال ۲۰۰۸ میلادی به مدت ۸ سال این سمت را به عهده داشت٬ دوباره به کاخ کرملین بازخواهد گشت. پوتین در آن دوره ۸ ساله رویکردها و سیاست‌هایی داشت که به پوتینیسم معروف شدند.

پدیده‌ای به نام پوتینیسم

پوتینیسم در واقع تاکید دوباره‌ای بود بر حضور پررنگ دولت که با سوارشدن بر نگرانی‌های عمومی ناشی از هرج و مرج دوران پس از فروپاشی اتحاد شوروی و بلبشوی ناشی از زمامداری بوریس یلتسین، دوباره زمینه را برای قدرقدرتی خود مهیا دید. پوتین با اتکا به مردانی همچون خودش که همگی از ک.گ.ب برخاسته بودند و با میدان‌دادن به آن دسته از نظامیان و وزرای قدرتمند که دولتی در دولت بوریس یلستین به حساب می‌آمدند، توانست دوباره آمریت و اقتدار از دست‌رفته دولت قدرقدرت را احیا کند.

نگاهی به انتظارات عمومی از ریاست جمهوری مجدد پوتین و شعارهایی که وی متناسب با این انتظارات طرح می‌کند، همچنان بیانگر این واقعیت است که مناسبات میان جامعه و دولت در وجه عمده، مناسباتی کماکان یک‌جانبه است: دولتی قوی٬ همه‌کاره "معجزه‌گر" متمایل به آمریت و فعال مایشایی و جامعه‌ای نسبتا ضعیف٬ سازمان‌نیافته و فاقد نهادهای مدنی کارا و توانمند.

۲۰ سال پس از سقوط شوروی هنوز هم سازمان‌های اجتماعی واقعی، احزاب سیاسی مبتنی بر اقشار اجتماعی (شاید به جز حزب کمونیست)، اتحادیه‌های کارگری، گروه‌های طرفدار مصرف‌کنندگان یا فعالان زیست‌محیطی و نیز موسسات حرفه‌ای اندک هستند و فعالیت انجمن‌های نسبتا محدود حقوق بشری پژواک گسترده‌ای ندارد

شعارهای پوتین عمدتا چنین سمت و سویی دارند: احیای روسیه ابرقدرت٬ تقویت حکومت نظم و قانون و توزیع عادلانه درآمدها و تقویت سرویس‌دهی دولت به جامعه.

در واقع ۲۰ سال پس از سقوط شوروی٬ مشکل اصلی جامعه روسیه، یعنی ضعف دیرینه جامعه مدنی٬ کمتر شده، ولی از نظر کیفی متقاوت نشده است؛ هنوز هم سازمان‌های اجتماعی واقعی، احزاب سیاسی مبتنی بر اقشار اجتماعی (شاید به جز حزب کمونیست)، اتحادیه‌های کارگری، گروه‌های طرفدار مصرف‌کنندگان یا فعالان زیست‌محیطی و نیز موسسات حرفه‌ای اندک هستند و فعالیت انجمن‌های نسبتا محدود حقوق بشری پژواک گسترده‌ای ندارد.

جنبش اعتراضی جاری در روسیه نیز از ضعف‌هایی رنج می‌برد که در کوتاه‌مدت به سختی می‌تواند تحولی کیفی در این وضعیت ایجاد کند.

کاری که پوتین از آن تنفر دارد، ولی انجام می‌دهد

اخیرا پوتین در یک برنامه انتخاباتی در حضور دانشجویان مسکو نکته‌ای را اذعان کرد که در واقع مهر تاییدی بود بر نقش پررنگ دولت در جامعه روسیه و انتظارات گسترده‌ای که جامعه از آن دارد: "راستش من از کمپین انتخاباتی به شدت متنفرم. تو باید همه‌ چیز را وعده بدهی٬ چون اگر این کار را نکنی شاید پیروزی میسر نشود."

و طرفه این که او دقیقا همان کاری را انجام می‌دهد که از آن متنفر است: دانشجویان هزینه تحصیلی بیشتری دریافت خواهند کرد٬ حقوق بازنشستگی افزایش خواهد یافت٬ سن بازنشستگی برای زنان ۵۵ سال و برای مردان ۶۰ سال باقی خواهد ماند٬ حقوق پرفسورها و پزشکان دوبرابر بیشتر از میانگین حقوق در هر منطقه خواهد شد٬ کمک‌هزینه فرزندان افزایش خواهد یافت٬ مسکن ارزان‌قیمت در اختیار مردم قرار خواهد گرفت و در بخش آموزش هم سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی صورت خواهد گرفت.

رهبران ارتش٬ محافل ملی‌گرای روسیه و آن بخش از جامعه که در حسرت دوران ابرقدرتی روسیه هستند نیز از وعده‌های پوتین محروم نمانده‌اند: در ده سال آینده ۲۳ بیلیون روبل (۷۷۰ میلیارد دلار) صرف بهبود افزایش توان نظامی روسیه خواهد شد.

اجرای واقعی قول و قرارهای پوتین٬ به جز هزینه‌های تسلیحاتی٬ در ۶ سال زمامداری او سالانه بیش از ۱۶۰ میلیارد دلار اضافی به هزینه‌های دولت می‌افزاید

اجرای واقعی قول و قرارهای پوتین٬ به جز هزینه‌های تسلیحاتی٬ در ۶ سال زمامداری او سالانه بیش از ۱۶۰ میلیارد دلار اضافی به هزینه‌های دولت می‌افزاید. این رقم معادل ۴ تا ۵ درصد تولید ناخالص ملی روسیه است. این در حالی است که یکی از شعارهای پوتین ایجاد نظم و انضباط مالی در هزینه‌های دولتی و کاهش تدریجی آن است.

پوتین هم در دوران ۸ سال اول ریاست جمهوری خویش و هم در مبارزات انتخاباتی کنونی بر رفع فساد٬ ارتشا و رانت‌خواری در دستگاه‌های دولتی تاکیدی همیشگی دارد٬ بی‌آنکه در عرصه عملی تغییر چندانی حاصل شود. استفاده وسیع کنونی وی از رسانه‌های دولتی برای تبلیغ خود و برنامه‌های انتخاباتیش و محرومیت نسبی نامزدان مخالف نیز نشانه‌ای در جهت معکوس به شمار می‌آید.

اصلاحات مدودف ادامه خواهد یافت؟

این در حالی است که بحران جهانی اقتصاد در سال ۲۰۰۸ میلادی و تاثیرات مخربی که بر اقتصاد روسیه بر جای گذاشت سبب شد ضعف‌های این اقتصاد که عمدتا مبتنی بر فروش مواد خام و تسلیحات نظامی و آلوده به رشوه و فساد و بوروکراسی است، بیش از پیش عیان شود.

بر خلاف روسیه اما٬ بسیاری از کشورهای نوصنعتی‌شده مانند برزیل، ترکیه، چین و هند، به راحتی این بحران را پشت سر گذاشتند. این گونه بود که رهبری کرملین در سیما و اظهارات دمیتری مدودف، مدرن‌سازی اقتصاد و مبارزه با فساد را در صدر وظایف خود قرار داد.

اصلاحات سیاسی٬ ایجاد زمینه برای رقابت در عرصه‌های مختلف٬ تدارک شرایطی که ایده‌ها و افکار متفاوت بتوانند عرصه‌ای برای بروز و اجراشدن بیابند و نیز رابطه تنگاتنگ‌تر با اروپا و آمریکا برای استفاده از سرمایه٬ دانش و فناوری‌ها نوین آنها و راهیابی به بازارهای غرب از اجزای این سمت‌گیری جدید اعلام شدند.

اما هم شعارهای انتخاباتی پوتین که اجرای آنها دولت را فربه‌تر و مقتدرتر می‌کند٬ و هم تنش و سردی معینی که اینک در مناسبات روسیه و غرب برقرار است، تردید ایجاد می‌کنند که سمت‌گیری یادشده تداوم داشته باشد. طرفه این که پوتین در مقاله‌ای که اخیرا برای تشریح سیاست خارجی روسیه انتشار داد، گویی که بحران سال ۲۰۰۸ اصلا روی نداده است٬ نوشت که کشورش همیشه بازیگری قدر در عرصه بین‌المللی باقی خواهد ماند و این ربطی به وضعیت خوب یا بد اقتصادی این کشور ندارد.

این نظر با روندهای معاصر و تجربه کشورهای صنعتی و در حال صنعتی‌شدن تا حدود زیادی در تناقض است. قدرت اقتصادی و نه فروش مواد خام٬ اینک نقش عمده را در تعیین مقام و موقعیت کشورها بازی می‌کند و روسیه هم از این امر مستثنی نیست. با این همه، حضور خودآگاهانه و اعتراضی بی‌سابقه بخش‌هایی از اقشار متوسط روسیه در عرصه سیاسی در ماه‌های اخیر شاید عاملی برای به ریل‌انداختن مجدد سمت‌گیری آغازشده در دوران مدودف باشد.

جنبش اعتراضی و اکثریتی که آب می‌رود

پوتین کسانی را سلسله‌جنبان اعتراضات روسیه می‌دانست که در خصوصی‌سازی‌های بی‌‌دروپیکر دوران یلتسین مفت و ارزان به ثروت‌های هنگفت رسیده‌اند

به رغم قول و قرارهای پوتین، این بار او به احتمال زیاد با اکثریتی نسبتا ضعیف‌تر از گذشته در انتخابات پیروز خواهد شد. این ضعف نسبی در وجه عمده ناشی از جنبش اعتراضی جدیدی است که بخش‌هایی از اقشار متوسط شهری حامل آن هستند. این بخش‌ها در ماه‌های اخیر٬ سرخورده از بحرانی که سال ۲۰۰۸ میلادی، سیستم ساخته و پرداخته پوتین را در برگرفت و متاثر از فضای ناشی از گفتمان‌های سیاسی متفاوت دمیتری مدودف و نیز خشمگین از تلاش مجدد پوتین برای بازگشت به کرملین، بیش از پیش از سیاست‌گریزی‌های گذشته فاصله گرفته و با خودآگاهی کم‌سابقه‌ای به اعتراض و انتقاد علیه سیاست‌های حاکم روی آورده‌اند.

واکنش اولیه پوتین این بود که معترضان با پول و تبلیغات غرب هدایت و حمایت می‌شوند.

او همچنین در این اعتراضات، کسانی را سلسله‌جنبان می‌دانست که در خصوصی‌سازی‌های بی‌‌دروپیکر دوران یلتسین مفت و ارزان به ثروت‌های هنگفت رسیده‌اند و حالا با سیاست‌های اعلام‌شده از سوی وی که آنها را به تعهدات مالی و مالیاتی معینی ملزم می‌کند، به خشم آمده‌اند.

گرچه در جنبش اعتراضی کنونی روسیه از این مخالفان هم دیده می‌شود٬ ولی کنه و ابعاد ماجرا فراتر از این‌هاست و برآمد قشر متوسط شهری که فقط بخشی از آن موتور متحرک مخالفت‌های جاری را تشکیل می‌دهد٬ قابل انکار نیست.

هستند کسانی که مدودف را "زیرنویسی" در اوراق تاریخ معاصر روسیه تلقی می‌کنند که تنها برای رفع مانع قانونی ریاست‌ جمهوری دوباره پوتین، کلیددار کرملین شد. ولی واقعیت این است که اگر گفتمان سیاسی مدودف همچون گفتمان دوران خاتمی در ایران چندان مابه‌ازای مادی نیافت٬ اما فضایی ایجاد کرد که جنبش اعتراضی جاری تا حدودی در هوای آن تنفس آغاز کرده است.

این جنبش اعتراضی به رغم آن که بزرگترین جنبش اعتراضی پس از فروپاشی شوروی در بیست سال پیش است٬ اما عمدتا به شهرهای بزرگی مانند مسکو و سن‌‌پترزبورگ محدود مانده است و چهره شاخصی برای عرض اندام در برابر پوتین هم ندارد.

گنادی زیوگانف٬ رهبر حزب کمونیست روسیه که در دو دهه گذشته همیشه نامزد ناکام انتخابات ریاست جمهوری بوده است و اینک بین ۱۰ تا ۱۵ درصد آرا برای او پیش‌بینی می‌شود، یا نامزدانی مانند ولادیمیر ژیرینوفسکی٬ رهبر حزب ملی‌گرای افراطی روسیه٬ سرگئی میرونوف٬ رهبر حزب عدالت و میخائیل پوروخروف٬ میلیارد معروف روسیه، حداکثر می‌توانند بخش‌هایی از این نیروی در حال رشد طبقه متوسط و بخش معترض آن را نمایندگی کنند.

با این همه٬ هم فربه‌ترشدن پایدار این اقشار که در ۲۰ سال گذشته کم و بیش خصلت‌نمای جامعه روسیه بوده است و هم تداوم و تقویت حضور نوپای آن در عرصه سیاسی و مدنی روسیه، بیش از پیش مطالبات و خواسته‌هایی را به میان خواهد کشید که شعارهای صرف مبتنی بر "ثبات" و "حضور مقتدر دولت در همه عرصه‌ها" تناسبی با آنها ندارد و در تناقض با پاسخگویی آنان خواهد بود.

همین نیرو به ویژه اگر رشدی به لحاظ کمی و کیفی موزون در سراسر کشور داشته باشد٬ می‌تواند سدی در برابر "مدرن‌سازی آمرانه‌ای" ایجاد کند که همچنان گرایش عمومی پوتین و محافل هوادار اوست و نیز با تلاش در راه متنوع‌سازی اقتصاد روسیه چشم‌انداز بهتری برای ادغام و هم‌پیوندی آن با اقتصاد بین‌المللی بگشاید.

بازی کم‌دوام با کارت تبلیغات علیه غرب

تا همین حالا هم پوتین برای خواباندن موج اعتراض‌ها از زبان مدودف از تغییر در قانون انتخابات٬ لیبرالیزه‌سازی قانون تشکیل احزاب و تفویض اختیارات و قدرت بیشتر به ایالات سخن گفته است. او با این قول‌وقرارها تلاش کرده است تا خود را در مقام مدرن‌سازی دموکرات معرفی کند که به تدوام ثبات و نظم و امنیت هم متعهد است، شاید که تظاهرکنندگان راضی شوند و به خانه بازگردند.

پوتین در انتخابات اخیر روسیه هم همانند سال ۲۰۰۷ میلادی، در بحبوحه انتخابات مجلس و تبلیغات برای انتخاب مدودف٬ با کارت میهن‌پرستی و تبلیغات ضدغربی به میدان آمده است

این تلاش اما تاکنون چندان قرین توفیق نبوده است و اگر پوتین برخلاف دفعات قبل، نه با اکثریتی قوی٬ بلکه با رأی اندکی بالای ۵۰ درصد در دور اول انتخاب شود٬ احتمالا بر اعتماد به نفس و گسترش فعالیت معترضان افزوده خواهد شد.

گرچه پوتین در این انتخابات هم به سان سال ۲۰۰۷ میلادی، در بحبوحه انتخابات مجلس و تبلیغات برای انتخاب مدودف٬ با کارت میهن‌پرستی و تبلیغات ضدغربی به میدان آمده است٬ اما به نظر نمی‌رسد که این کارت هم این بار تاثیر و بازدهی ۵ سال پیش را داشته باشد.

مقاله مفصل پوتین در باب سمت‌گیری سیاست خارجی روسیه که یک هفته پیش منتشر شد، عملا تسویه حسابی است با غرب بر سر مسائل مورد مناقشه و قوتی قلبی است به ملی‌گرایان و محافل نظامی و اقشار ساده روسیه که کشور دوباره در حال احیای "عظمت پیشین" است و می‌خواهد تا در سطحی برابر با قدرت‌های عمده دیگر به رسمیت شناخته شود.

مناسبات میان روسیه و غرب در دوران زمامداری پوتین از سال ۲۰۰۰ میلادی، مناسباتی توأم با اوج و حضیض بوده است؛ مسکو به ویژه در سال‌های گذشته استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه٬ تلاش غرب برای "نفوذ در حیات خلوت" خویش و نیز رویکرد غرب در قبال بحران‌ اتمی ایران و بحران سیاسی لیبی و سوریه را مغایر منافع ملی خود و در تضاد با درک و برداشت‌های خود از قوانین بین‌المللی تلقی کرده و بر سر آنها با غرب به چالش روی آورده است.

این که محافلی در میان سیاست‌سازان غرب، روسیه را قدرتی در حال افول و در عین حال تهدید برای منافع غرب تلقی می‌کنند که با آن هیچ‌گونه سیاست و ساختار مشترک امنیتی نمی‌توان تدوین و اجرا کرد، نیز محملی برای تنش و کشاکش میان دو طرف بوده است.

با این همه، روسیه چه برای نوسازی اقتصاد عقب‌مانده و ‌آسیب‌پذیر خویش و چه برای ایجاد جهان چندقطبی که آن را در رأس سیاست خارجی خود نوشته است، نیازمند مراودات و تعاملات گسترده با غرب است. غرب نیز چه به لحاظ مهار بهتر بحرا‌ن‌های بین‌المللی٬ چه به لحاظ حفظ ثبات و امنیت در اروپا و آسیا٬ چه از جهت امکان بهره‌مندی از منابع انرژی و سایر مواد خام روسیه و چه از حیث کمک ولو غیرمستقیم به دموکراتیزه‌سازی حیات سیاسی و اقتصادی و مدنی در این کشور به تعامل و همکاری با رهبران کرملین نیازمند است.

این نیازهای متقابل، به ویژه با گذر از سال انتخابات در روسیه٬ آمریکا و فرانسه و نیز آرام‌گرفتن شعارها و تبلیغات انتخاباتی٬ در همه این کشورها هر دو سو را نهایتا به اجماع و توافقاتی ولو حداقلی می‌رساند. به ویژه توانمندی و قدرت‌گیری رو به رشد طبقه متوسط روسیه که استقلال بیشتر جامعه از یوغ دولت٬ اقتصاد پویاتر و نوآورتر در بخش خصوصی و مراودات بیشتر با جهان خارج از سمت‌گیری‌ها و مطالبات طبیعی آن است، می‌تواند در خدمت سوق بیشتر پوتین در راستاهای یادشده عمل کند و دوره جدید ریاست جمهوری او را تا حدود زیادی از دو دور قبلی متفاوت سازد.



:: برچسب‌ها: ظروف چینی , سقوط , کانادا ,
:: بازدید از این مطلب : 428
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : xmovies
محمد خاتمی

محمد خاتی پیش از انتخابات گفته بود: "اصلاح طلبان نمی توانند و نباید در انتخابات نامزد و فهرستی داشته باشند؛ البته این به معنای تحریم انتخابات نیست"

در حالی که انتقادها به شرکت محمد خاتمی در انتخابات نهمین دوره مجلس ادامه دارد، سایت کلمه به نقل از دفتر آقای خاتمی اعلام کرد که او به زودی در این‌ باره توضیح خواهد داد.

انتشار این خبر روز شنبه ۱۳ اسفند (۳ مارس) در حالی صورت گرفته که واکنش به شرکت رئیس جمهور سابق ایران در انتخابات مجلس نهم، همچنان ادامه دارد.

محمد خاتمی از رهبران اصلاح طلب که جمعه گذشته خارج از شهر تهران به سر می‌برد، در یکی از شعب اخذ رای در حوزه انتخابیه دماوند و فیروزکوه رای خود را به صندوق انداخت.

خبر رای دادن آقای خاتمی با انتقاد اصلاح طلبان و حتی برخی نزدیکان آقای خاتمی رو به رو شد.

زهرا اشراقی، همسر محمد‌‌ رضا خاتمی، برادر محمد خاتمی و دبیرکل سابق حزب مشارکت، در پاسخ به انتقادهایی که در صفحه فیس‌بوکش در این زمینه منتشر شده بود در پیام کوتاهی نوشت: "ضربه بسیار سنگین بود ولی منتظر زمان هستم. این صفحه آماده است برای جناب خاتمی..."

از سوی دیگر علی مزروعی، نماینده پیشین مجلس ایران به بی‌بی‌سی فارسی گفت که آقای خاتمی و هاشمی رفسنجانی هر کدام دو دوره در ایران رئیس جمهوری بوده‌اند و پیداست که ملاحظات سیاسی خود را دارند.

به گفته آقای مزروعی: "این دو نفر پنجره‌ای هستند برای سازش و مذاکره و ما نباید این پنجره را ببندیم."

محمد نوری‌زاد، نویسنده و منتقد دولت ایران که اخیرا نامه‌های انتقادآمیز متعددی خطاب به رهبر ایران نوشته است به بی‌بی‌سی فارسی گفت که چنانچه آقای خاتمی به عنوان یک شهروند رای داده است، کسی نمی‌تواند به او اعتراضی کند.

او افزود: "اما اگر آقای خاتمی به عنوان یکی از رهبران اصلاح طلب در رای گیری شرکت کرده باشد، ما نسبت به این اقدام او اعتراض داریم."

علی شکوری‌راد، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت اسلامی که توسط دولت ایران منحل اعلام شده، نیز در یادداشتی در وبلاگش نوشت : "من هیچ خبری از اینکه چرا خاتمی به پای صندوق رأی رفت، ندارم، ولی مطمئن هستم عامل آن خوف بوده است. خوف از اینکه مبادا رأی ندادن او آب به آسیاب کسانی بریزد که با تمام قوا تمام روزنه های اصلاح را مسدود می کنند."

او نوشت: "خاتمی این بار نیز نخواست یا نتوانست قهرمان باشد. پیش از نیز بارها او را تجربه کرده بودیم. هنگامی که در قبال مانع تراشی‌های نهادهای تحت امر رهبری گفته بود برای بار دوم نامزد نخواهد شد، و لی نهایتاً شد. گفته بود اگر قوانین دو قلوی اختیارات رئیس جمهور و اصلاح قانون انتخابات تصویب نشود استعفا خواهد داد، ولی نداد و یا اینکه گفته بود زیر بار برگزاری انتخابات مجلس هفتم با آن همه رد صلاحیت ها نخواهد رفت، ولی رفت. او هیچ بار نخواست و یا نتوانست کوتاه نیاید و قهرمان باشد."

حسین نورانی‌نژاد، روزنامه نگار ایرانی

"آقای خاتمی گفته که 'اخبار نگران کننده‌ای' را طی دو روز منتهی به انتخابات درباره برنامه و نقشه‌های تندروهای جریان حاکم در زمان پس از انتخابات دریافت کرده بوده که حرکتی 'غافلگیر کننده' را برای بر هم زدن آن ایجاب می‌کرده است"

آقای شکوری راد در این نوشته منتقدان آقای خاتمی را به صبر دعوت کرده است و افزوده: "لازم است چند ماهی صبر کنیم تا حکمت رأی دادن غیرمنتظرۀ خاتمی را دریابیم."

حسین نورانی‌نژاد، فعال سیاسی و روزنامه‌نگار ایرانی در صفحه فیس بوکش نوشت که پس از رای دادن آقای خاتمی با او دیداری داشته و از آقای خاتمی شنیده که تصمیم گرفتن در این‌باره بسیار سخت بوده است.

آقای نورانی نژاد به نقل از آقای خاتمی نوشته است که وی "اخبار نگران کننده‌ای را طی دو روز منتهی به انتخابات درباره برنامه و نقشه‌های تندروهای جریان حاکم در زمان پس از انتخابات دریافت کرده بوده که حرکتی غافلگیر کننده را برای بر هم زدن آن ایجاب می‌کرده است".

به نوشته حسین نورانی نژاد، آقای خاتمی از همه نیروهای اصلاح طلب و سبز خواسته است که "پیچیده بودن شرایط سیاسی داخلی و بین المللی و ابعاد مختلف را که می‌تواند بر تصمیمات تاثیر بگذارد" درک کنند.

آقای نورانی نژاد تاکید کرده است که بیشترین نگرانی آقای خاتمی "عواطف آسیب دیده و حفظ انسجام نیروهای اصلاح طلب" بوده و نوشته است که آقای خاتمی به زودی در این باره با مردم حرف‌ خواهد زد.

محمد خاتمی، پیشتر با تاکید بر برگزاری انتخابات آزاد، خواهان آماده کردن فضای رقابتی و آزادی زندانیان سیاسی شده بود.

او درباره انتخابات گفته بود: "اصلاح طلبان نمی توانند و نباید در انتخابات نامزد و فهرستی داشته باشند؛ البته این به معنای تحریم انتخابات نیست. دل‌بستگان به اصل انقلاب هیچ گاه انتخابات را تحریم نمی کنند."



:: برچسب‌ها: گل , فوتبال , نیویورک شهرستان ,
:: بازدید از این مطلب : 412
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : xmovies

گروهی از فعالان حقوق بشر با برگزاری نمایشگاه "صندوقچه خاطرات"، خواهان رسیدگی به وضعیت بازماندگان جنگ در افغانستان شده است.

در این نمایشگاه وسایل شخصی کسانی به نمایش گذاشته شده که در بیشتر از سی سال جنگ در افغانستان کشته شده اند.

برگزار کننده های این نمایشگاه می گویند هدف از برگزاری این نمایشگاه جلب توجه دولت و نهادهای بین المللی برای تامین عدالت در افغانستان است.

عزیزانی که رفته اند باز نمی‌گردند، اما خاطرات آنها برای خانواده‌هایشان جاودانه هستند ــ خاطراتی که یاد قربانیان را در ذهن دوستدارانشان زنده نگه می‌دارد.

خانمی سالها است که با خاطرات شوهرش زندگی می‌کند. آنچه از همسرش به جا مانده، روز شنبه، ۱۳ حوت/اسفند در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده است.

او گفت: "کتاب شوهرم است، لباسهایش هست ــ شلوار و کت مکتبش هست، وقتی که کلاس دوازدهم را تمام کرده بود می خواست دانشگاه برود ــ کتابهایی که برای من و فرزندانم می خواند، پیاله ای که با آن آب می خورد، شانه ای که موهای خود را با آن شانه می زد."

این خانم افزود: "من در این سی سال با همه بدبختی آنها را نگهداشتم و با خاطرات او زنده هستم."

زنها بیشتر به عنوان وارثان خاطرات قربانیان جنگ افغانستان دانسته می شوند

در این نمایشگاه هرنوع وسایل را می‌توان دید ــ از کتاب گرفته تا لباس، یادداشتهای شخصی که در زندان نوشته شده، ساعت، عینک و دفترچه خاطرات.

صاحبان این اشیا هرکدام قربانی خشونت در دوره های مختلف در افغانستان شده اند.

نهادی موسوم به حقوق بشر و دموکراسی افغانستان، که نمایشگاه صندوقچه خاطرات را برگزار کرده، هدف از این کار را برقراری عدالت و رسیدگی به خانواده های قربانیان خوانده است.

خداداد بشارت، رئیس اجرایی این نهاد می‌گوید در چند سال گذشته به وضعیت این خانواده‌ها رسیدگی چندانی نشده است.

آقای بشارت گفت: "ما خواسته ایم که با این نمایشگاه روند تاریخی افغانستان را به نمایش بگذاریم ــ دوران پیش از جنگ، دوران جنگ و تاثیرات جنگ بر زندگی شهروندان افغانستان."

در این نمایشگاه هر چیزی که بیانگر خاطرات قربانیان جنگ باشد، به نمایش گذاشته شده است

او همچنین افزود: "خانمها و زنها میراثدار خرابی و غمها در افغانستان هستند و به همین خاطر آنها صاحبان خاطرات هستند. به نحوی فرزندان آنها شهید شده یا شوهرانشان به نحوی از دست رفته و یا دیگر اعضای خانواده خود را از دست داده اند و میراثدار غمها و مشکلات در افغانستان شده اند."

داستانهایی که زنان در اینجا بازگو می کنند ناراحت کننده هستند، اما بخش مهمی از تاریخ کشوری هستند که بدترین موارد خشونت ها را تجربه کرده است.

حالا هزاران خانواده، که قربانی جنگ در این کشور شده اند، عدالت می خواهند ــ از حکومتی که به باور بسیاری ها در ده سال گذشته نتوانسته به صداهای عدالتخواهانه پاسخ مثبت بدهد.



:: برچسب‌ها: فیلم , تایوان , سیاتل ,
:: بازدید از این مطلب : 405
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : xmovies

انتشارات خانه و ادبیات گوتنبرگ در سوئد این کتاب را منتشر کرده است

مردمان هر سرزمینی با خواندن سفرنامه هائی که بیگانگان درباره آنان و دیار آنان می نویسند، خود و فرهنگ خود را «از چشم دیگری» می بینند و در این نقش و تصویر، گاه، چهره یا خطوطی را می بینند که خود قادر به دیدن آن نیستند یا چشم بستن بر آنها را ترجیج می دهند. اما نقش منقوش در سفرنامه، خود از نگاه دیگری، هشداری می تواند باشد برای صاحب تصویر یا امکانی برای شناخت بهتر خود و شناخت گام اول نقد و تحول و تغییر است.

اروپائیان گزارش سفر خود به ایران را در سفرنامه های گوناگون ثبت کرده اند اما کتاب «به سوی طبس»، نوشته ویلی شیرک لوند، به دلیل برخورداری نویسنده از شاخصه های نادر از بهترین نمونه های ژانر سفرنامه نویسی است.

تجربه غنی شیرک لوند در خلق داستان، آشنائی او با تاریخ و فرهنگ ایران و زبان و ادبیات کلاسیک فارسی، نگاه تیز و ذهن هشیار و خلاق او، توانائی او در نگاه کردن و گذرکردن از نمود و ظاهر به ماهیت و باطن، و در خواندن نگفته ها و نگفتنی ها در میان خطوط، در لایه پنهان کردار و گفتار آدمیان، در معماری ساختمان های شهر و ده، در ساختار شعر، در بافت آئین ها یا در نحوه کنار آمدن آدمی با طبیعت و فضا، سفرنامه موجز او به ایران را به تصویری گویا و نقشی جذاب و زیبا برکشیده اند.

سفرنامه شیرک لوند به ایران در ساختاری منسجم و در بافتی جذاب و روائی نقل شده و راوی دیده های خود را نه با وصف و توصیف های کلی یا داوری های شتابزده و سطحی که در اشیاء، حادثه ها، کردارها و برخوردها روایت می کند.

نسخه سوئدی کتاب "به سوی طبس" در سال ۱۹۵۹ میلادی و ترجمه فارسی آن اخیرا منتشر شد.

ایران از روزگار نگارش این سفرنامه تاکنون توفان ها و تحولات بسیاری را تجربه کرده است اما نقش و تصویر ایران و ایرانیان در این کتاب نه بر موقعیت های گذرای محدود و مشروط به زمان، که بر ماندگارترین مولفه های این سرزمین و فرهنگ بنا شده و بخش عمده این تصویر را هنوز می توان دید.

کتاب "به سوی طبس" را فرخنده نیکو و ناصر زراعتی به فارسی برگردانده اند و انتشارات خانه و ادبیات گوتنبرگ در سوئد آن را منتشر کرده است.

زبان و نثر موجز، چند بعدی، روائی ـ تصویری و لایه در لایه کتاب از زیباترین شاخصه های آن است و مترجمان در بازآفرینی این زبان کامیاب بوده و بار نثر، ضرباهنگ و زیبائی و ایجاز آن را به خوبی به فارسی منتقل و در مقدمه و پیوست پایانی کتاب نیز توضیحاتی مفید ارائه کرده اند.

نثر چالشگر نویسنده جهانگرد

ویلی شیرک لوند، در سال ۱۹۲۱ در هلسینکی متولد شد و در اوائل دهه چهل میلادی به تابعیت سوئد در آمد. در فلسفه، ادبیات و ریاضیات تحصیل کرد، زبان های روسی، فارسی و چینی را نیز آموخت و نخستین مجموعه داستان های کوتاه خود را در سال ۱۹۴۸ منتشر کرد.

ویلی شیرک لوند با این مجموعه و چند نمایشنامه و داستان که پس از آن منتشر کرد، به عنوان یکی از مطرح ترین نویسندگان سوئدی و یکی از نویسندگان مطرح اروپا تثبیت شد. سفرنامه یونان و به سوی طبس از آثار مشهور او به شمار می روند.

ایرانیان و سفرنامه نویسی

پیشنیه سفرنامه نویسی در ادبیات اروپائی به گزارش گزنفون از سفر به سرزمین پارس به دوران هخامنشیان بازمی گردد و سفرنامه نویسی، دستکم از قرن یازده میلادی به بعد از غنی ترین ژانرهای ادبیات اروپائی است.

پیشینه سفرنامه نویسی در جهان اسلام به یعقوبی و ابن حوقل برمی گردد. ابن بطوطه، معروف ترین سفرنامه نویس جهان اسلام، که در سال های ۷۰۳ تا ۷۷۹ هجری قمری می زیست، گزارش سفرهای خود را در کتاب «تحفه النظار فی غرائب الامصار و العجایب الاسفار»، که به «رحله» یا« سفرنامه ابن بطوطه» نیز معروف است، ثبت کرده است.

اما ادبیات کلاسیک فارسی در ژانر سفرنامه نویسی، جز در چند اثر انگشت شمار چون «سفرنامه ناصرخسرو»، که گزارش جذاب سفرهای او را در سال های ۴۳۷ تا ۴۴۴ هجری قمری دربردارد، چندان غنی نیست و انگار پیشینیان عارف مزاج ما کنجکاوی و رغبت چندانی به سیاحت نداشتند، ماندن در چارچوب امینت خانه را به خطر سفر به ناشناخته ها و «سیر انفس» را به «سیر آفاق» ترجیح می دادند.

شعر تا پیش از انقلاب هنر سرآمد در ایران بود و از این رهگذر می توان به چند سفرنامه منظوم اشاره کرد همچون «تحفه العراقین»، اثر خاقانی، شاعر بلندآوازه قرن ششم هجری، که سفر او را به مکه و عراق عجم توصیف می کند، مثنوی معروف نزار قهستانی شاعر قرن هفتم، که سفر شاعر را به اصفهان، تبریز، گرجستان، ارمنستان، باکو و اردبیل روایت می کند و «مطلع‌السعدین»، سروده عبدالرزاق سمرقندی، شاعر قرن نهم هجری قمری، که ماجراهای سفر او را به بیجانگر، از بنادر معروف هند آن روزگار در بر دارد.

سفرنامه نویسی اروپائیان درباره ایران از دوران صفوی و به روزگاری باب شد که پای تاجران، سفیران، سیاست پیشگان و ماجراجویان به ایران رسید.

به دوران قاجار ایرانیان به ناچار از چشم دیگران نیز به خود نگریستند و ترجمه سفرنامه اروپائیان در باره ایران به زبان فارسی بدین دوران آغاز شد.

سفرنامه ژان شاردون با عنوان «سفر به ایران و هند شرقی» از نخستین سفرنامه هائی بود که به فارسی ترجمه شد. سفرنامه ادوارد براوان با نام «یک سال در میان ایرانیان» و سفرنامه ادوارد پولاک، پزشک آلمانی ناصرالدین شاه با نام «ایران سرزمین و مردم ان» از معروف ترین سفرنامه های اروپائی است که در باره ایران دوران قاجار تالیف شده اند.

جهان به دوران قاجار بر ایران فرود آمد و ایرانیان بدین روزگار حیرت زده به سیاحت جهانی رفتند که از آنان پیشی گرفته بود و سفرنامه نوشتند.

سفرنامه میرزا ابوطالب اصفهانی با نام «مسیر طالبی»، «سفرنامه حیرت»، گزارش سفر ابوالحسن خان ایلچی به لندن، سفرنامه حاج سیاح محلاتی، سفرنامه حج علی خان امین الدوله، سفرنامه میرزا صالح شیرازی و سفرنامه ناصرالدین از معروف ترین سفرنامه های این دوران است.

نگارش سفرنامه های خیالی به قصد آموزش نیز به دوران قاجار باب شد و دو کتاب «سیاحت نامه ابراهیم بیک»، اثر زین العابدین مراغه ای و «مسالک المحسنین» نوشته عبدالرحیم طالبوف بر فکر انقلاب مشروطه تاثیر بسیار بر جای نهادند.

پهلوی اول نیز که شوق سفرنامه نویسی در سر داشت اما توان نوشتن نداشت ماجراهای سفر خود را به خوزستان به دبیر خود تقریر و ثبت کرده است.

در دهه چهل جلال آل احمد با نوشتن گزارش سفر خود به مکه و مدینه در کتاب «خسی در میقات» اثری زیبا بر جای نهاد. آل احمد گزارش سفر خود به شوروی آن روزگار را نیز در کتاب «کارنامه سفر روس» ثبت کرد. برخی تک نگارهای او نیز چون «تات نشینان بلوک زهرا» به سفرنامه شباهت می برند.

صادق هدایت با نوشتن کتاب «البعثه الاسلامیه فی البلاد الفرنجیه» سفرنامه خیالی گروهی از مبلغان اسلام به فرهنگ، یکی از زیباترین طنزهای زبان فارسی معاصر را خلق کرد و چند دهه پس از او احمد شاملو، به همین سیاق، سفرنامه ای طنزآمیز از زبان یکی از شاهان قاجار نوشت.

به دوران پهلوی دوم انتشار سفرنامه های جذاب و عامه پسند در نشریات باب شد .«سفرنامه براداران امیدوار» در دهه چهل، که در قالب پاورقی نشریه ای هفتگی منتشر می شد، از پرخواننده ترین متون نشریات عامه پسند بود.

نثر زیبا، فشرده، چند پهلو و چند بعدی ویلی شیرک لوند از شاخصه های آثار او است. به گفته مترجم «شیرک لوند متن را صیقل می دهد و با حذف حواشی و زوائد می کوشد تا حد ممکن به ذات اشیاء، طبیعت و انسان نزدیک شود.»

در آثار او چشم اندازها و فضاهای درونی و بیرونی چند بعدی است. این شاخصه و «لحن کنایه آمیز او خواننده را مدام با لایه های جدیدی از متن رو به رو می کند.»

در نثر شیرک لوند، پاراگراف ها و لایه ها و گاه جمله ها یکدیگر را نفی می کنند، ضرباهنگ نثر و تعارض جمله ها خواننده از را از ایده ای به ایده دیگر می برند، تصویر های متضاد در بافتی همگن ترکیب می شوند و متن ذهن خواننده را به چالش می طلبد و به گفته مترجم «در نثر شیرک لوند اتفاق شگفتی می افتد. نثر او گردبادی است از تضادها، فضائی می آفریند که خواننده در کشاکش میان قطب های متضاد متن، مردد و معلق می ماند. قلم او از داوری سرباز می زند و از ارائه تصویرهای تک بعدی می پرهیزد. تصویرها و تعبیرهای متضاد به موازات هم پیش می روند، با زیبائی تمام کنار هم می نشینند و در نهایت گوئی تعارضی با هم ندارند. معنا از میان رابطه درونی تصاویری که از زندگی و طبیعت ارائه می دهد، زاده می شود.»

شیرک لوند از تاریخ، ادبیات و فرهنگ ایران و از زبان و ادبیات کلاسیک فارسی آگاهی کافی دارد و این آشنائی زمینه ای بارور فراهم می کند تا او از حال به گذشته و از گذشته به آینده پل زده و با شکستن زمان خطی روایت، گذشته ادبی و تاریخی را به حال احضار کند.

ارس، رودخانه خاموش

شیرک لوید از روسیه به ایران آمده و به تبریز، تهران، شیراز، اصفهان مشهد و سرانجام به مقصد اصلی خود طبس سفر می کند.

کتاب با توصیف کوه های قفقاز و ردوخانه ارس در شمال ایران آغاز می شود: «قفقاز. قفقاز لرمانتف. کوه های عریان با قله های درخشان از برف. چربی میش و غرور.»

رودخانه ارس روزگاری فضای زنده ارتباط بین دو سوی خود بود اما به روزگار سفر شیرک لوند، به مرز ایران و شوروی و بخشی از پرده آهنین دوران جنگ سرد بدل و به عنوان رودخانه زنده، نفی و خاموش شده بود.

«هیچ گوسفندی برای نوشیدن آب کنار ارس نمی آید. هیچ کس از جریان پرخروش آن عبور نمی کند. به عبث می غلتد رودخانه زیر تابش خورشید در امتداد سیم خاردار وبرج نگهبانی.»

شهرهائی که توهمی بیش نیستند

«در شرق ابتدا شهر می سازند، سپس آن را خیابان بندی می کنند... شهر شاید قدیمی است. در طول هزاره ها بر زباله های خود ایستاده. دیوارهای فروریخته، سفال های شکسته. مایه وجد و سرور باستان شناسان. گل و لای خاک صامت لگدمال شده روی این همه زندگی. روزها و مرگ ها با پیچ و خم کوچه هائی که به خانه ها می رسند.»

شیراک لوید با نگاه دقیق خود و با خواندن معماری شهرهای ایران آسیب های مدرنیزاسیون تحمیلی دوران پهلوی دوم را در می یابد. در این روند لایه نازکی از مردم مرفه در شهرهای بزرگ فضاهای زیستی، خانه و زندگی خود را به تقلید از کشورهای پیشرفته غربی تنظیم می کردند اما اکثریت مردم پشت دیوارهای کور خانه های مخروبه خود، با نفرت به این لایه ها می نگریستند و نفرت سرانجام در انقلاب اسلامی زبان باز کرد.

«برای فورد و ونگوارد و مرسدس بنز، خیابان لازم است و خط کشی» و «خانه های قدیمی که در مسیر خط کش قرار می گیرند جملگی فرومی ریزند.»

«جای زخم در مسیر خیابان گوشت تازه می آورد و هنگامی که بافت مغازه ها شکل می گیرد جوش می خورد. در امتداد خیابان نوبنیاد، دستفروشان و پینه دوزان، نشسته در پستوها و دکه هاشان، مشغول کسب و کارند. پس پشت آنان شهر همچون گذشته است. با کوچه پس کوچه های پیچ در پیچ و دیوارهای کوتاه.»

در شهرهای نوبنیاد با «مجسمه های آب طلا داده شده دیکتاتور»ها (پهلوی اول و دوم)، «ردیف دکان ها با همان خرت و پرت ها. همان چیزهای ضروری لوکس یا اشغال همیشگی. صدای بوق اتوموبیل ها و سینماها»، «نبض زندگی و حسرت می زند» و «انگار شهر میلیونی باد گرد و خاک اتومبیل ها و زباله هایش همچنان توهمی بیش نیست. انگار آدمیزاد هنوز توی همان دهکده است.»

خانه های شرقی و باغ ایرانی

شیراک لوید در باره خانه های ایرانی می نویسد: «خانه شرقی رو به درون باز می شود و خانه غربی رو به بیرون باز می شود. خانه غربی خود را به نمایش می گذارد همان گونه که زن های غربی، بالکن ها، گلدان ها و آنتن ها ی تلویزیون. خانه شرقی تنها دیوار کور و دری بسته را به نمایش می گذارد. در ورودی مثل سوراخ مورچه است. همه چیز پوشیده است. خانه های کور به هم فشرده راه نفوذ را می بندد و دیوار از حال و روز کسانی که در پس آن زندگی می کنند چیزی فاش نمی کند.»

باغ ایرانی در جهان به طراحی خاص خود، به گل ها، حوض های پرآب بزرگ، آلاچیق ها و سروهای خود شهره است اما شیراک لوید می نویسد «آن چه باغ ایرانی را می سازد گل های آن نیست. بوته های بنفشه، نهال های الوچه و درختان پرتقال هم نیست و نه حتی ماهی قرمزی که خاص باغ ایرانی است بلکه چشم انداز بیرون باغ است. زمین بایری که باغ در کنار آن ابیاری می شود. روح باغ ایرانی بوته گل سرخ نیست، دیوار است.»

توصیف بناهای کریمخانی و آئین چوب بازی در جشن تولد امام دوازدهم شیعیان در شیراز، توصیف کیسه کشی در حمام های عمومی، توصیف بادگیرهای یزد و کویرهای ایران از زیباترین توصیف های این کتاب است.



:: برچسب‌ها: سفر ,
:: بازدید از این مطلب : 411
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : xmovies

گروهی از فعالان حقوق بشر با برگزاری نمایشگاه "صندوقچه خاطرات"، خواهان رسیدگی به وضعیت بازماندگان جنگ در افغانستان شده است.

در این نمایشگاه وسایل شخصی کسانی به نمایش گذاشته شده که در بیشتر از سی سال جنگ در افغانستان کشته شده اند.

برگزار کننده های این نمایشگاه می گویند هدف از برگزاری این نمایشگاه جلب توجه دولت و نهادهای بین المللی برای تامین عدالت در افغانستان است.

عزیزانی که رفته اند باز نمی‌گردند، اما خاطرات آنها برای خانواده‌هایشان جاودانه هستند ــ خاطراتی که یاد قربانیان را در ذهن دوستدارانشان زنده نگه می‌دارد.

خانمی سالها است که با خاطرات شوهرش زندگی می‌کند. آنچه از همسرش به جا مانده، روز شنبه، ۱۳ حوت/اسفند در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده است.

او گفت: "کتاب شوهرم است، لباسهایش هست ــ شلوار و کت مکتبش هست، وقتی که کلاس دوازدهم را تمام کرده بود می خواست دانشگاه برود ــ کتابهایی که برای من و فرزندانم می خواند، پیاله ای که با آن آب می خورد، شانه ای که موهای خود را با آن شانه می زد."

این خانم افزود: "من در این سی سال با همه بدبختی آنها را نگهداشتم و با خاطرات او زنده هستم."

زنها بیشتر به عنوان وارثان خاطرات قربانیان جنگ افغانستان دانسته می شوند

در این نمایشگاه هرنوع وسایل را می‌توان دید ــ از کتاب گرفته تا لباس، یادداشتهای شخصی که در زندان نوشته شده، ساعت، عینک و دفترچه خاطرات.

صاحبان این اشیا هرکدام قربانی خشونت در دوره های مختلف در افغانستان شده اند.

نهادی موسوم به حقوق بشر و دموکراسی افغانستان، که نمایشگاه صندوقچه خاطرات را برگزار کرده، هدف از این کار را برقراری عدالت و رسیدگی به خانواده های قربانیان خوانده است.

خداداد بشارت، رئیس اجرایی این نهاد می‌گوید در چند سال گذشته به وضعیت این خانواده‌ها رسیدگی چندانی نشده است.

آقای بشارت گفت: "ما خواسته ایم که با این نمایشگاه روند تاریخی افغانستان را به نمایش بگذاریم ــ دوران پیش از جنگ، دوران جنگ و تاثیرات جنگ بر زندگی شهروندان افغانستان."

در این نمایشگاه هر چیزی که بیانگر خاطرات قربانیان جنگ باشد، به نمایش گذاشته شده است

او همچنین افزود: "خانمها و زنها میراثدار خرابی و غمها در افغانستان هستند و به همین خاطر آنها صاحبان خاطرات هستند. به نحوی فرزندان آنها شهید شده یا شوهرانشان به نحوی از دست رفته و یا دیگر اعضای خانواده خود را از دست داده اند و میراثدار غمها و مشکلات در افغانستان شده اند."

داستانهایی که زنان در اینجا بازگو می کنند ناراحت کننده هستند، اما بخش مهمی از تاریخ کشوری هستند که بدترین موارد خشونت ها را تجربه کرده است.

حالا هزاران خانواده، که قربانی جنگ در این کشور شده اند، عدالت می خواهند ــ از حکومتی که به باور بسیاری ها در ده سال گذشته نتوانسته به صداهای عدالتخواهانه پاسخ مثبت بدهد.



:: برچسب‌ها: دوستان , زرد ,
:: بازدید از این مطلب : 432
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : xmovies

مجلس پیش از این تاکید داشت که افراد رد صلاحیت شده نباید در پست های قبلی معرفی شوند

مجلس نمایندگان افغانستان با اصلاح یک ماده آیین نامه داخلی خود، زمینه را برای معرفی دوباره وزیران رد صلاحیت شده هموار کرده است.

اخیرا حامد کرزی، رئیس جمهوری با دو سال تاخیر در معرفی اعضای کابینه خود، ۹ تن را برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی کرد.

اما شماری از نمایندگان بر اساس آیین نامه داخلی، در مورد هفت تن از آنها به دلیل رد صلاحیت شدن آنها در گذشته در همین سمتها، ابراز تردید کرده بودند.

روز شنبه، ۱۳ حوت/اسفند با اصلاح ماده هفتاد و ششم این آیین نامه، که در آن قید گذاشته شده بود که یک فرد نباید در وزارتی که یک بار رد صلاحیت شده، دوباره معرفی شود، این مانع برداشته شد.

آن گونه که عبدالرووف ابراهیمی، رئیس مجلس اعلام کرد، از ۱۸۰ عضو حاضر مجلس تنها پنج تن به نسخه اصلاح شده این ماده رای مخالف دادند و بقیه هم آن را تایید کردند.

این وزیران پیشنهادی در زمستان سال ۱۳۸۸ از سوی مجلس رد صلاحیت شده بودند، اما آقای کرزی پس از رد صلاحیت آنها از جانب مجلس، این افراد را در همان سمتها به عنوان سرپرست تعیین کرد: محمد اسماعیل (وزارت انرژی و آب)، داوود علی نجفی (وزارت ترانسپورت "حمل و نقل")، ثریا دلیل (وزارت صحت)، حسن بانو غضنفر (وزارت امور زنان)، امیرزی سنگین (وزارت مخابرات).

پیش از این، موضوع معرفی وزیران پیشنهادی، در روابط آقای کرزی و مجلس اثر گذاشته است

اما ویس برمک که نتوانست برای احراز سمت وزارت توسعه روستاها رای کافی بیاورد به عنوان معاون وزیر در این وزارتخانه تعیین شد و عبیدالله عبید که به عنوان وزیر پیشنهادی تحصیلات عالی معرفی شده بود، به عنوان سفیر افغانستان در ایران تعیین شد.

مجلس نمایندگان به دلیل موجودیت مانع قانونی در برابر معرفی دو باره این هفت وزیر پیشنهادی، از دعوت آنها برای ایراد سخنرانی در مجلس در مورد سوابق کاری و برنامه های آینده خود، خودداری کرده بود.

مجلس روز شنبه تنها به نجیب الله اوژن وزیر پیشنهادی فواید عامه و حسن عبداللهی وزیر پیشنهادی توسعه شهری، که مانعی در برابر معرفی آنها وجود نداشت، اجازه داد که در مجلس سخنرانی کنند و به پرسشهای نمایندگان در مورد برنامه های آینده خود پاسخ دهند.

به این ترتیب، هفت وزیر پیشنهادی دیگر هم قرار شده است در روزهای آینده به توضیح برنامه های خود در جلسه علنی مجلس حضور یابند.

آنگونه که اعلام شده، جلسه رای گیری در مورد رد یا تایید صلاحیت های این وزیران در روز سه شنبه آینده برگزار خواهد شد.



:: برچسب‌ها: برلین , سفر , هندوستان ,
:: بازدید از این مطلب : 423
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : xmovies

یوسف ندرخانی که ۳۳ سال سن دارد در ۱۹ سالگی به مسیحیت گروید

وزارت خارجه آلمان روز گذشته جمعه ۱۲ اسفند ( دوم مارس) با احضار سفیر ایران مراتب نگرانی این کشور را در ارتباط با سرنوشت یوسف ندرخانی، کشیش پروتستان ابراز کرده و خواستار آزادی فوری او شده است.

یوسف ندرخانی که ۳۳ سال سن دارد، در ۱۹ سالگی به مسیحیت گروید. گفته شده آقای ندرخانی به دلیل خودداری از انکار دین مسیحیت با مجازات اعدام روبروست.

یکی از سخنگویان وزارت خارجه آلمان گفته است:"به درخواست گیدئو وستروله، وزیر خارجه، سفیر ایران به وزارت خارجه فراخوانده شد تا ابراز نگرانی عمیق این کشور نسبت به وضعیت یوسف ندرخانی به او ابلاغ شود."

سخنگوی وزارت خارجه آلمان گفت: "براساس چندین گزارش مستقل، آقای ندرخانی به زودی اعدام می شود. در همین رابطه دستورات لازم برای اجرای این حکم به مقامات قضایی در زندان مرکزی در رشت ارسال شده است."

این در حالی است که خبرگزاری دولتی ایران، ایرنا، به نقل از سفیر این کشور در برلین صدور چنین حکمی را برای آقای ندرخانی رد کرده است.

علیرضا شیخ عطار، سفیر ایران در آلمان، ضمن محکوم کردن "کمپین بی اساسی" که در این باره علیه ایران به راه افتاده گفت:"تاکنون در ایران حکمی علیه کسی که دینش را تغییر داده باشد، صادر نشده است."

آقای شیخ عطار افزوده: "هر گونه حکمی در این مورد توسط دادگاه اعلام خواهد شد."

در همین حال محمد علی دادخواه، وکیل آقای ندرخانی با اشاره به این که " اتفاق تازه ای" در مورد این پرونده نیفتاده به خبرگزاری فرانسه گفت:" ما هنوز در انتظار پاسخ نامه ای هستیم که از دادگاه به دفترآیت الله خامنه ای، رهبر ایران ارسال شده است تا نظر او را در این باره بدانیم."

آقای دادخواه افزوده که این نامه در اوایل ماه گذشته میلادی به دفتر رهبر ایران فرستاده شده و ما نمی دانیم که چه زمانی پاسخ این نامه داده می شود.

آقای ندرخانی اکتبر ۲۰۰۹ بازداشت شد و براساس قوانین شریعت اسلامی به جرم ارتداد به اعدام محکوم شد. این قانون اجازه می دهد در صورت ندامت محکوم، حکم لغو شود.

بعد از تایید حکم او توسط دادگاه تجدید نظر در سپتامبر ۲۰۱۰ در استان گیلان، یوسف ندرخانی از دیوان عالی درخواست تجدید نظر کرد.



:: برچسب‌ها: حیوانات ,
:: بازدید از این مطلب : 367
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : xmovies

در این تحقیق، وضعیت سلامتی چند هزار کودک در بریتانیا، تا پنج سالگی آنها بررسی شده است

بر اساس یک تحقیق تازه، احتمال ابتلا به بیماری در نوزادانی که تنها چند هفته زودتر از موعد به دنیا می آیند، اندکی بیشتر است.

بر اساس دیدگاهی که تاکنون تا حد زیادی مقبولیت یافته بود، وضعیت نوزدانی که پس از ۳۷ هفتگی بارداری به دنیا می آیند، تقریبا مشابه وضعیت نوزادانی بود که دوران جنینی کاملی را سپری می کنند، ولی پزشکان می گویند که تحقیقات تازه، این دیدگاه را به چالش می کشد.

در این تحقیق که نتایجش در "بریتیش مدیکال ژورنال" منتشر شده، وضعیت سلامت ۱۴ هزار کودک که ۱۰ سال پیش به دنیا آمده اند، تا ۵ سالگی آنها مورد بررسی قرار گرفته است.

در این تحقیق، مواردی مثل مراجعه به بیمارستان و ابتلا به بیماری هایی مثل آسم مد نظر قرار گرفته است.

"۱۵ درصد از نوزادانی که مدت کامل بارداری در شکم مادر بوده اند در کودکی به آسم یا خس خس سینه مبتلا می شوند ولی این عدد برای نوزادانی که تنها چند هفته زودتر به دنیا می آیند به ۱۷ درصد می رسد"

تا پیش از این، عمده تحقیقات روی نوزادانی متمرکز بود که پیش از ۳۲ هفتگی، یعنی مدت زیادی پیش از موعد، به دنیا می آمدند.

ولی بر اساس این تحقیق، ممکن است تعداد بیشتری از نوزادانی که بعد از ۳۲ هفتگی هم به دنیا می آیند نیاز به مراقبت ویژه داشته باشند.

بنا به نتایج این تحقیق، نوزادانی که پیش از ۳۹ هفتگی به دنیا می آیند، تا ۵ سالگی، اندکی بیشتر در معرض ابتلا به بیماری هستند. هر چه نوزاد، زودتر به دنیا آمده باشد، این خطر بیشتر است.

به عنوان مثال ۱۵ درصد از نوزادانی که مدت کامل بارداری مادر در شکم او بوده اند در کودکی به آسم یا خس خس سینه مبتلا می شوند ولی این عدد برای نوزادانی که تنها چند هفته زودتر به دنیا می آیند به ۱۷ درصد می رسد.

در بریتانیا، حدود یک پنجم نوزادان - چیزی در حدود ۱۰۰ هزار نفر- در فاصله هفته ۳۷ و ۳۸ در دوران بارداری به دنیا می آیند.

با این حال، تحقیق کنندگان به شدت تاکید دارند که والدین نباید نگران چیزی باشند، چرا که این تحقیق تنها به وجود احتمال اندک در ابتلا به بیماری اشاره می‌کند.

تحقیق کنندگان می گویند که نتیجه این تحقیق باید کمک کند که سطح حمایت های پزشکی و کنترل وضعیت سلامتی این نوزادان مورد بررسی و بازبینی قرار گیرد.

در انجام این تحقیقات، دانشگاه های لستر، لیورپول، آکسفورد و وارویک همکاری کرده اند.

دکتر الین بویل از دانشگاه لستر، گفت: " ما به این نتیجه رسیدیم که دیگر مناسب نیست که مثل گذشته، نوزادان را به دو دسته تقسیم کنیم: کسانی که پیش از موعد به دنیا آمده اند و کسانی که سروقت به دنیا آمده اند."

اندی کول، مدیر اجرایی موسسه "بلیس" که یک موسسه خیریه مراقبت ویژه از کودکان است نیز با استقبال از انجام این تحقیقات گفت: "این تحقیقات بر نیاز به ارائه بهترین مراقبت ها برای کودکانی که زودتر از موعد به دنیا می آیند، تاکید می کند. این مراقبت ها نباید محدود به نوزادانی باشد که به بخش مراقبت های ویژه انتقال می یابند."

به گفته او "در نوزادانی که زودتر از موعد به دنیا می آیند، احتمال ابتلا به بیماری هایی مثل آسم در کودکی بیشتر است و باید به صورت مداوم معاینه شوند تا از سلامتی آنها اطمینان حاصل شود."



:: برچسب‌ها: به من ,
:: بازدید از این مطلب : 483
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : xmovies

انتشارات خانه و ادبیات گوتنبرگ در سوئد این کتاب را منتشر کرده است

مردمان هر سرزمینی با خواندن سفرنامه هائی که بیگانگان درباره آنان و دیار آنان می نویسند، خود و فرهنگ خود را «از چشم دیگری» می بینند و در این نقش و تصویر، گاه، چهره یا خطوطی را می بینند که خود قادر به دیدن آن نیستند یا چشم بستن بر آنها را ترجیج می دهند. اما نقش منقوش در سفرنامه، خود از نگاه دیگری، هشداری می تواند باشد برای صاحب تصویر یا امکانی برای شناخت بهتر خود و شناخت گام اول نقد و تحول و تغییر است.

اروپائیان گزارش سفر خود به ایران را در سفرنامه های گوناگون ثبت کرده اند اما کتاب «به سوی طبس»، نوشته ویلی شیرک لوند، به دلیل برخورداری نویسنده از شاخصه های نادر از بهترین نمونه های ژانر سفرنامه نویسی است.

تجربه غنی شیرک لوند در خلق داستان، آشنائی او با تاریخ و فرهنگ ایران و زبان و ادبیات کلاسیک فارسی، نگاه تیز و ذهن هشیار و خلاق او، توانائی او در نگاه کردن و گذرکردن از نمود و ظاهر به ماهیت و باطن، و در خواندن نگفته ها و نگفتنی ها در میان خطوط، در لایه پنهان کردار و گفتار آدمیان، در معماری ساختمان های شهر و ده، در ساختار شعر، در بافت آئین ها یا در نحوه کنار آمدن آدمی با طبیعت و فضا، سفرنامه موجز او به ایران را به تصویری گویا و نقشی جذاب و زیبا برکشیده اند.

سفرنامه شیرک لوند به ایران در ساختاری منسجم و در بافتی جذاب و روائی نقل شده و راوی دیده های خود را نه با وصف و توصیف های کلی یا داوری های شتابزده و سطحی که در اشیاء، حادثه ها، کردارها و برخوردها روایت می کند.

نسخه سوئدی کتاب "به سوی طبس" در سال ۱۹۵۹ میلادی و ترجمه فارسی آن اخیرا منتشر شد.

ایران از روزگار نگارش این سفرنامه تاکنون توفان ها و تحولات بسیاری را تجربه کرده است اما نقش و تصویر ایران و ایرانیان در این کتاب نه بر موقعیت های گذرای محدود و مشروط به زمان، که بر ماندگارترین مولفه های این سرزمین و فرهنگ بنا شده و بخش عمده این تصویر را هنوز می توان دید.

کتاب "به سوی طبس" را فرخنده نیکو و ناصر زراعتی به فارسی برگردانده اند و انتشارات خانه و ادبیات گوتنبرگ در سوئد آن را منتشر کرده است.

زبان و نثر موجز، چند بعدی، روائی ـ تصویری و لایه در لایه کتاب از زیباترین شاخصه های آن است و مترجمان در بازآفرینی این زبان کامیاب بوده و بار نثر، ضرباهنگ و زیبائی و ایجاز آن را به خوبی به فارسی منتقل و در مقدمه و پیوست پایانی کتاب نیز توضیحاتی مفید ارائه کرده اند.

نثر چالشگر نویسنده جهانگرد

ویلی شیرک لوند، در سال ۱۹۲۱ در هلسینکی متولد شد و در اوائل دهه چهل میلادی به تابعیت سوئد در آمد. در فلسفه، ادبیات و ریاضیات تحصیل کرد، زبان های روسی، فارسی و چینی را نیز آموخت و نخستین مجموعه داستان های کوتاه خود را در سال ۱۹۴۸ منتشر کرد.

ویلی شیرک لوند با این مجموعه و چند نمایشنامه و داستان که پس از آن منتشر کرد، به عنوان یکی از مطرح ترین نویسندگان سوئدی و یکی از نویسندگان مطرح اروپا تثبیت شد. سفرنامه یونان و به سوی طبس از آثار مشهور او به شمار می روند.

ایرانیان و سفرنامه نویسی

پیشنیه سفرنامه نویسی در ادبیات اروپائی به گزارش گزنفون از سفر به سرزمین پارس به دوران هخامنشیان بازمی گردد و سفرنامه نویسی، دستکم از قرن یازده میلادی به بعد از غنی ترین ژانرهای ادبیات اروپائی است.

پیشینه سفرنامه نویسی در جهان اسلام به یعقوبی و ابن حوقل برمی گردد. ابن بطوطه، معروف ترین سفرنامه نویس جهان اسلام، که در سال های ۷۰۳ تا ۷۷۹ هجری قمری می زیست، گزارش سفرهای خود را در کتاب «تحفه النظار فی غرائب الامصار و العجایب الاسفار»، که به «رحله» یا« سفرنامه ابن بطوطه» نیز معروف است، ثبت کرده است.

اما ادبیات کلاسیک فارسی در ژانر سفرنامه نویسی، جز در چند اثر انگشت شمار چون «سفرنامه ناصرخسرو»، که گزارش جذاب سفرهای او را در سال های ۴۳۷ تا ۴۴۴ هجری قمری دربردارد، چندان غنی نیست و انگار پیشینیان عارف مزاج ما کنجکاوی و رغبت چندانی به سیاحت نداشتند، ماندن در چارچوب امینت خانه را به خطر سفر به ناشناخته ها و «سیر انفس» را به «سیر آفاق» ترجیح می دادند.

شعر تا پیش از انقلاب هنر سرآمد در ایران بود و از این رهگذر می توان به چند سفرنامه منظوم اشاره کرد همچون «تحفه العراقین»، اثر خاقانی، شاعر بلندآوازه قرن ششم هجری، که سفر او را به مکه و عراق عجم توصیف می کند، مثنوی معروف نزار قهستانی شاعر قرن هفتم، که سفر شاعر را به اصفهان، تبریز، گرجستان، ارمنستان، باکو و اردبیل روایت می کند و «مطلع‌السعدین»، سروده عبدالرزاق سمرقندی، شاعر قرن نهم هجری قمری، که ماجراهای سفر او را به بیجانگر، از بنادر معروف هند آن روزگار در بر دارد.

سفرنامه نویسی اروپائیان درباره ایران از دوران صفوی و به روزگاری باب شد که پای تاجران، سفیران، سیاست پیشگان و ماجراجویان به ایران رسید.

به دوران قاجار ایرانیان به ناچار از چشم دیگران نیز به خود نگریستند و ترجمه سفرنامه اروپائیان در باره ایران به زبان فارسی بدین دوران آغاز شد.

سفرنامه ژان شاردون با عنوان «سفر به ایران و هند شرقی» از نخستین سفرنامه هائی بود که به فارسی ترجمه شد. سفرنامه ادوارد براوان با نام «یک سال در میان ایرانیان» و سفرنامه ادوارد پولاک، پزشک آلمانی ناصرالدین شاه با نام «ایران سرزمین و مردم ان» از معروف ترین سفرنامه های اروپائی است که در باره ایران دوران قاجار تالیف شده اند.

جهان به دوران قاجار بر ایران فرود آمد و ایرانیان بدین روزگار حیرت زده به سیاحت جهانی رفتند که از آنان پیشی گرفته بود و سفرنامه نوشتند.

سفرنامه میرزا ابوطالب اصفهانی با نام «مسیر طالبی»، «سفرنامه حیرت»، گزارش سفر ابوالحسن خان ایلچی به لندن، سفرنامه حاج سیاح محلاتی، سفرنامه حج علی خان امین الدوله، سفرنامه میرزا صالح شیرازی و سفرنامه ناصرالدین از معروف ترین سفرنامه های این دوران است.

نگارش سفرنامه های خیالی به قصد آموزش نیز به دوران قاجار باب شد و دو کتاب «سیاحت نامه ابراهیم بیک»، اثر زین العابدین مراغه ای و «مسالک المحسنین» نوشته عبدالرحیم طالبوف بر فکر انقلاب مشروطه تاثیر بسیار بر جای نهادند.

پهلوی اول نیز که شوق سفرنامه نویسی در سر داشت اما توان نوشتن نداشت ماجراهای سفر خود را به خوزستان به دبیر خود تقریر و ثبت کرده است.

در دهه چهل جلال آل احمد با نوشتن گزارش سفر خود به مکه و مدینه در کتاب «خسی در میقات» اثری زیبا بر جای نهاد. آل احمد گزارش سفر خود به شوروی آن روزگار را نیز در کتاب «کارنامه سفر روس» ثبت کرد. برخی تک نگارهای او نیز چون «تات نشینان بلوک زهرا» به سفرنامه شباهت می برند.

صادق هدایت با نوشتن کتاب «البعثه الاسلامیه فی البلاد الفرنجیه» سفرنامه خیالی گروهی از مبلغان اسلام به فرهنگ، یکی از زیباترین طنزهای زبان فارسی معاصر را خلق کرد و چند دهه پس از او احمد شاملو، به همین سیاق، سفرنامه ای طنزآمیز از زبان یکی از شاهان قاجار نوشت.

به دوران پهلوی دوم انتشار سفرنامه های جذاب و عامه پسند در نشریات باب شد .«سفرنامه براداران امیدوار» در دهه چهل، که در قالب پاورقی نشریه ای هفتگی منتشر می شد، از پرخواننده ترین متون نشریات عامه پسند بود.

نثر زیبا، فشرده، چند پهلو و چند بعدی ویلی شیرک لوند از شاخصه های آثار او است. به گفته مترجم «شیرک لوند متن را صیقل می دهد و با حذف حواشی و زوائد می کوشد تا حد ممکن به ذات اشیاء، طبیعت و انسان نزدیک شود.»

در آثار او چشم اندازها و فضاهای درونی و بیرونی چند بعدی است. این شاخصه و «لحن کنایه آمیز او خواننده را مدام با لایه های جدیدی از متن رو به رو می کند.»

در نثر شیرک لوند، پاراگراف ها و لایه ها و گاه جمله ها یکدیگر را نفی می کنند، ضرباهنگ نثر و تعارض جمله ها خواننده از را از ایده ای به ایده دیگر می برند، تصویر های متضاد در بافتی همگن ترکیب می شوند و متن ذهن خواننده را به چالش می طلبد و به گفته مترجم «در نثر شیرک لوند اتفاق شگفتی می افتد. نثر او گردبادی است از تضادها، فضائی می آفریند که خواننده در کشاکش میان قطب های متضاد متن، مردد و معلق می ماند. قلم او از داوری سرباز می زند و از ارائه تصویرهای تک بعدی می پرهیزد. تصویرها و تعبیرهای متضاد به موازات هم پیش می روند، با زیبائی تمام کنار هم می نشینند و در نهایت گوئی تعارضی با هم ندارند. معنا از میان رابطه درونی تصاویری که از زندگی و طبیعت ارائه می دهد، زاده می شود.»

شیرک لوند از تاریخ، ادبیات و فرهنگ ایران و از زبان و ادبیات کلاسیک فارسی آگاهی کافی دارد و این آشنائی زمینه ای بارور فراهم می کند تا او از حال به گذشته و از گذشته به آینده پل زده و با شکستن زمان خطی روایت، گذشته ادبی و تاریخی را به حال احضار کند.

ارس، رودخانه خاموش

شیرک لوید از روسیه به ایران آمده و به تبریز، تهران، شیراز، اصفهان مشهد و سرانجام به مقصد اصلی خود طبس سفر می کند.

کتاب با توصیف کوه های قفقاز و ردوخانه ارس در شمال ایران آغاز می شود: «قفقاز. قفقاز لرمانتف. کوه های عریان با قله های درخشان از برف. چربی میش و غرور.»

رودخانه ارس روزگاری فضای زنده ارتباط بین دو سوی خود بود اما به روزگار سفر شیرک لوند، به مرز ایران و شوروی و بخشی از پرده آهنین دوران جنگ سرد بدل و به عنوان رودخانه زنده، نفی و خاموش شده بود.

«هیچ گوسفندی برای نوشیدن آب کنار ارس نمی آید. هیچ کس از جریان پرخروش آن عبور نمی کند. به عبث می غلتد رودخانه زیر تابش خورشید در امتداد سیم خاردار وبرج نگهبانی.»

شهرهائی که توهمی بیش نیستند

«در شرق ابتدا شهر می سازند، سپس آن را خیابان بندی می کنند... شهر شاید قدیمی است. در طول هزاره ها بر زباله های خود ایستاده. دیوارهای فروریخته، سفال های شکسته. مایه وجد و سرور باستان شناسان. گل و لای خاک صامت لگدمال شده روی این همه زندگی. روزها و مرگ ها با پیچ و خم کوچه هائی که به خانه ها می رسند.»

شیراک لوید با نگاه دقیق خود و با خواندن معماری شهرهای ایران آسیب های مدرنیزاسیون تحمیلی دوران پهلوی دوم را در می یابد. در این روند لایه نازکی از مردم مرفه در شهرهای بزرگ فضاهای زیستی، خانه و زندگی خود را به تقلید از کشورهای پیشرفته غربی تنظیم می کردند اما اکثریت مردم پشت دیوارهای کور خانه های مخروبه خود، با نفرت به این لایه ها می نگریستند و نفرت سرانجام در انقلاب اسلامی زبان باز کرد.

«برای فورد و ونگوارد و مرسدس بنز، خیابان لازم است و خط کشی» و «خانه های قدیمی که در مسیر خط کش قرار می گیرند جملگی فرومی ریزند.»

«جای زخم در مسیر خیابان گوشت تازه می آورد و هنگامی که بافت مغازه ها شکل می گیرد جوش می خورد. در امتداد خیابان نوبنیاد، دستفروشان و پینه دوزان، نشسته در پستوها و دکه هاشان، مشغول کسب و کارند. پس پشت آنان شهر همچون گذشته است. با کوچه پس کوچه های پیچ در پیچ و دیوارهای کوتاه.»

در شهرهای نوبنیاد با «مجسمه های آب طلا داده شده دیکتاتور»ها (پهلوی اول و دوم)، «ردیف دکان ها با همان خرت و پرت ها. همان چیزهای ضروری لوکس یا اشغال همیشگی. صدای بوق اتوموبیل ها و سینماها»، «نبض زندگی و حسرت می زند» و «انگار شهر میلیونی باد گرد و خاک اتومبیل ها و زباله هایش همچنان توهمی بیش نیست. انگار آدمیزاد هنوز توی همان دهکده است.»

خانه های شرقی و باغ ایرانی

شیراک لوید در باره خانه های ایرانی می نویسد: «خانه شرقی رو به درون باز می شود و خانه غربی رو به بیرون باز می شود. خانه غربی خود را به نمایش می گذارد همان گونه که زن های غربی، بالکن ها، گلدان ها و آنتن ها ی تلویزیون. خانه شرقی تنها دیوار کور و دری بسته را به نمایش می گذارد. در ورودی مثل سوراخ مورچه است. همه چیز پوشیده است. خانه های کور به هم فشرده راه نفوذ را می بندد و دیوار از حال و روز کسانی که در پس آن زندگی می کنند چیزی فاش نمی کند.»

باغ ایرانی در جهان به طراحی خاص خود، به گل ها، حوض های پرآب بزرگ، آلاچیق ها و سروهای خود شهره است اما شیراک لوید می نویسد «آن چه باغ ایرانی را می سازد گل های آن نیست. بوته های بنفشه، نهال های الوچه و درختان پرتقال هم نیست و نه حتی ماهی قرمزی که خاص باغ ایرانی است بلکه چشم انداز بیرون باغ است. زمین بایری که باغ در کنار آن ابیاری می شود. روح باغ ایرانی بوته گل سرخ نیست، دیوار است.»

توصیف بناهای کریمخانی و آئین چوب بازی در جشن تولد امام دوازدهم شیعیان در شیراز، توصیف کیسه کشی در حمام های عمومی، توصیف بادگیرهای یزد و کویرهای ایران از زیباترین توصیف های این کتاب است.



:: برچسب‌ها: نیویورک , گل ,
:: بازدید از این مطلب : 481
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 14 اسفند 1390 | نظرات ()