سال ۱۳۳۱ در مسابقات قهرمانی کشور که در زادگاهش تبریز برگزار شد، داود مستمع از تیم میزبان و خلیل رعیت پناه (برنده اولین مدال کشتی ایران در تاریخ بازی های آسیایی) را مغلوب کرد و به قهرمانی رسید.
خجسته پور که خودش در دهه های ۵۰ و ۶۰ شمسی قهرمانان زیادی را از باشگاه راه آهن به تیم ملی تحویل داد، معتقد بود بلور نه با توانایی فنی که فقط با اتکا به مدیریت استثنایی اش تیم ملی را اداره می کرد.
محمدعلی خجسته پور در سال ۱۳۱۰ در تبریز متولد شد. خانواده اش ده سال بعد از تولد او به تهران مهاجرت کردند و در محله شاهپور روبروی باشگاه پولاد ساکن شدند.
خجستهپور، کشتی را از همان جا شروع کرد. سال ۱۳۳۱ در مسابقات قهرمانی کشور که در زادگاهش تبریز برگزار شد، داود مستمع از تیم میزبان و خلیل رعیت پناه (برنده اولین مدال کشتی ایران در تاریخ بازی های آسیایی) را مغلوب کرد و به قهرمانی رسید.
آن موقع محمود ملاقاسمی عضو تیم ملی بود و خجسته پور سه سال منتظر نشست تا جای همشهری اش را در تیم ملی بگیرد.
دوبنده تیم ملی را نخستین بار در سال ۱۳۳۴ در جشنواره ورشو پوشید. آن جا به رقیب ژاپنی و سالکامانیدزه از شوروی باخت اما با چهار پیروزی نقره گرفت تا امیدوارانه منتظر رقابت های انتخابی برای المپیک بماند.
محمود ملاقاسمی در انتخابی ها مغلوب خجسته پور شد. اما ابوالفضل حسین پور بر او غلبه کرد. سپس رای آن کشتی جنجالی برگشت و خجسته پور، مسافر المپیک ملبورن شد.
ماجرای مدال المپیک
یازده کشتی گیر در ۵۲ کیلوگرم حضور داشتند که ۱۰ نفرشان دنبال ملاقاسمی می گشتند. خجسته پور قرعه شماره ۱۱ را برداشت و در دور اول استراحت کرد.
لوئیجی چینازو از ایتالیا را بدون از دست دادن امتیاز شکست داد. تصویری از این مسابقه در حالی که چینازو قصد اجرای فن لنگ را دارد، در کتاب رسمی المپیک ملبورن که IOC ناشر آن است، چاپ شده.
خجسته پور سپس ریچارد دلگادو نفر پنجم جهان از آمریکا را هم ۷-۱ مغلوب کرد.
در سال ۱۳۸۱ در سالگرد در مراسم سالگرد تختی، با انتقاد از اوضاع فرهنگی ورزش به ایسنا گفت: واژه پهلوانی در ایران واقعیتی فراموش شده است. در چنین فضایی نمیتوان انتظار داشت پهلوان تربیت شود.
حالا فقط چهار کشتی گیر در جدول باقی مانده بودند. تاداشی آسایی از ژاپن که بدلکار ماهری بود، خیلی او را آزار داد. وقتی در خاک خجسته پور نشسته بود، روی سگک عجولانه اش واکنش نشان داد. از طرف مقابل چرخید و حریف ایرانی را روی پل برد.
خجسته پور به سختی تنفس می کرد اما کسب مدال المپیک، ارزش دو دقیقه مقاومت روی پل را داشت. بعداً همیشه در یادآوری آن مسابقه می گفت؛ این کشتی را با مصیبت بردم.
رقیب ژاپنی حذف شد و سه نفر در جدول باقی ماندند. در دیدار جذاب بعدی این وزن، حسین آکباش ترکیه ای از سد سالکامانیدزه گذشت.
خجسته پور باید با سالکامانیدزه کشتی می گرفت. قبلاً دو بار در خاک شوروی و در قالب رقابت های خاطره انگیز تیم به تیم، به او باخته بود. این بار نیز فقط چهار دقیقه مقاومت کرد.
همیشه حبیب الله بلور را مقصر می دانست و می گفت: "او فوت و فن خاصی در چنته نداشت که بخواهد مرا مقابل سالکامانیدزه تجهیز کند".
در جدال برای نقره و برنز، حسین آکباش که از کنار تشک توسط یاشار دوغو اسطوره تاریخ ورزش ترکیه هدایت می شد، با دو خاک به خجسته پور باخت.
سالکامانیدزه از شوروی طلا گرفت. مدال نقره به ایران رسید و مدال برنز نصیب ترکیه شد.
مرگ در غربت
دو سال بعد از المپیک در جام جهانی صوفیه باز هم پس از کشتی گیری از شوری، گئورگی سایادوف، به مدال نقره رسید.
خجسته پور که در رقابت های جهانی ۱۹۵۷ استانبول غایب بود، در مسابقات جهانی ۱۹۵۹ تهران با شکست مقابل علی علی یف برنده مدال طلا از شوروی، در حالیکه نفر سوم را برده و با نفر دوم مساوی کرده بود، مطابق مقررات و وضعیت جدول در آن مقطع زمانی، در رده چهارم قرار گرفت.
با آسیب دیدگی خجسته پور ۲۹ ساله در مسابقات انتخابی المپیک ۱۹۶۰ رم، گزینش ملی پوش این وزن با ابهام مواجه شد. حبیب الله بلور هر دو مدعی را در اردو نگه داشت اما سرانجام، رای به انتخاب محمدابراهیم سیف پور ۲۲ ساله داد.
اختلافات خجسته پور با بلور، پس از این ماجرا شدت گرفت. خجسته پور از کشتی خداحافظی کرد و جامه مربیگری پوشید. پس از زوال تدریجی باشگاه راه آهن و پابه سن گذاشتن خجسته پور، مربیگری را کنار گذاشت.
سال ۱۳۴۱ وقتی زلزله بویین زهرا رخ داد، او به اتفاق نبی سروری و ناصر گیوه چی در کنار مهدی دری سردبیر کیهان ورزشی، از همراهان طرح تختی در جمع آوری کمک های مردمی بودند
سال ۱۳۴۱ وقتی زلزله بویین زهرا رخ داد، او به اتفاق نبی سروری و ناصر گیوه چی در کنار مهدی دری سردبیر کیهان ورزشی، از همراهان طرح تختی در جمع آوری کمک های مردمی بودند. از هشت صبح در جاده شمیران و سینی در دست، اسکناس جمع می کردند.
خجسته پور در سال ۱۹۷۴ مربی تیم ملی در مسابقات جهانی استانبول شد. همزمان در باشگاه راه آهن هم مربیگری می کرد.
گنجینه ای از فنون بود و تمرین دهنده ای خلاق. برای فن "سروته یکی" که می گفتند بدل ندارد، هفت شیوه بدلکاری ابداع کرد.
مثل تختی کارمند راه آهن بود. وقتی مدیرکل راه آهن جشنی برای تجلیل از تختی ترتیب داد، تختی بلافاصله پس از مراسم از خجسته پور پرسید: یخچال صغیرها کجاست؟
"گفتم نزدیکی خیابان شهباز. گفت بریم آن جا. رفتیم جایی که اتاقی کاه گلی بود و زنی کنار آن لباس می شست".
خجسته پور می گوید آنجا جوان فلجی لای رختخوابی فرسوده خوابیده بود. چندی قبل سوژه روزنامه ای شده بود که خبر ازدواجش با دختری پرورشگاهی را منتشر کرده بودند و هزینه مراسم عروسی را هم دولت پرداخته بود.
اما پس از ازدواج کسی سراغی از این زوج نمی گرفت. تختی، پاکت حاوی پول نقد که مدیر کل راه آهن به او داده بود را به آن جوان داد و مدتی بعد، دکهای برایش برپا کرد تا محل درآمد او و همسرش باشد.
خجسته پور در آغاز دهه ۷۰ شمسی سرپرست تیم منتخب ایران در جام تفلیس بود. آن جا با بی انضباطی چند ملی پوش برخورد کرد و وقتی به ایران بازگشتند، در مصاحبه ای به انتقاد از آن کشتی گیران پرداخت.
آن ها نیز در پاسخ، بیانیه ای با تیتر (عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت)، علیه خجسته پور نوشتند که مجله کیهان ورزشی منتشر کرد.
پس از این ماجرا، حضور او در صحنه کشتی محدود شد به تجلیل هایی که در حاشیه رقابت های لیگ از پیشکسوتان کشتی صورت می گرفت.
در سال ۱۳۸۱ در سالگرد در مراسم سالگرد تختی، با انتقاد از اوضاع فرهنگی ورزش به ایسنا گفت: واژه پهلوانی در ایران واقعیتی فراموش شده است. در چنین فضایی نمیتوان انتظار داشت پهلوان تربیت شود.
ماه های آخر عمرش را در سفر به آمریکا برای دیدار با فرزندانش سپری کرد. در نوروز ۱۳۸۶ در حالی که یک ماه از درگذشت همسرش میگذشت، او نیز دیده از جهان فروبست و در آمریکا به خاک سپرده شد.