روزنامه های امروز تهران در تیترهای اول خود از پیامکی نوشته اند که روی تلفن همراه میلیون ها نفر آمده و به آن ها خبر داده که چون تمکن دارند از دریافت یارانه نقدی منصرف شوند. مقالاتی درباره چهارشنبه سوری که نوشته شده امسال کم رنگ تر از هر سال است از جمله دیگر مطالب این روزنامه هاست که بدون اشاره ای به حوادث شهرهای سوریه خبر از بمباران غزه و اعتراض های بحرین و کشتار در افغانستان داده اند.
"ضرورت تغییر نگاه کشور به مقوله نفت" به نقل از رهبر جمهوری اسلامی تیتر اول فرهیختگان است و آرمان همین خبر را با عنوان "خرج درآمد نفت برای امور روزمره غیرعاقلانه است" آورده است.
در روزی که موضوع گزارش احمد شهید فرستاده ویژه حقوق بشری سازمان ملل درباره نقض حقوق بشر در ایران موضوع گزارش روزنامه های جهان است کیهان با چاپ عکس هائی از اجساد زنان و کودکانی که در جریان تیراندازی یک سرباز آمریکائی در افغانستان کشته شدند در تیتر بزرگ خود پرسیده "آقای یاین کی مون این جنایات نقض حقوق بشر نیست؟".
صفحه اول روزنامه کیهان
پیامک مبهم و پسلرزه های آن
"پیامک سوال برانگیز انصراف از یارانه" تیتر اول مردم سالاری، جام جم در صدر اخبار خود از "پیامکهای غافلگیرکننده یارانهای" نوشته و دنیای اقتصاد از " پس لرزه های پیامک یارانه ای" خبر داده و "پیامک هائی که مردم را نگران کرد" عنوان اصلی ابتکار است.
روزنامه های مختلف از پیامک مبهمی خبر داده اند که در آن به گیرنده پیامک خبر داده شده نظر به تمکن مالی، لطفا جهت انصراف از دریافت یارانه به سامانه سازمان هدفمند کردن یارانه ها مراجعه کنید، پیامکی است که با تلفن همراه برخی سرپرستان خانوار ارسال شد تا برنامه خودانصرافی ۱۰ میلیون نفر از دریافت یارانه وارد روند اجرایی شود.
خراسان نوشته ارسال این پیامک واکنش هایی را به دنبال داشت. چنان که برخی شهروندان در تماس با روزنامه اعلام کردند این پیامک در حالی برای آنان ارسال شده است که وضعیت درآمدی چندان مناسبی ندارند. حتی یکی از شهروندان در تماس با روزنامه اظهار داشت که مستمری بیکاری دریافت می کند با این حال پیامک انصراف از دریافت یارانه برایش ارسال شده است!
به نوشته خراسان ایرنا خبرگزاری رسمی دولت نیز گزارش داد: «این پیامک ها به اشتباه برای برخی از اقشار کم درآمد جامعه نیز ارسال شده و نگرانی هایی را برای آ ن ها ایجاد کرده است.» خبرگزاری های فارس و مهر نیز از تماس برخی شهروندان و اعتراض آن ها به دریافت پیامک انصراف از یارانه با وجود وضعیت درآمدی نامناسبشان خبر دادند.
جام جم نوشته این متن پیامک غافلگیرکنندهای است که از عصر روز یکشنبه تا به حال برای بسیاری از مردم ارسال شده و حرف و حدیثهای زیادی را برانگیخته است.
در حالی که سیاست دولت برای تشویق اقشار پردرآمد به انصراف از دریافت یارانه نقدی صحیح و معقولانه است به نظر میرسد روش پیامکی انتخاب شده به این منظور به نوعی تکرار تجربه ناکام خوشهبندیهاست.
به نوشته جام جم اما مشکل از روش اجرای این سیاست شروع میشود که به نظر نمیرسد راه به جایی ببرد، چرا که هنوز یکی دو روز از اجرای بخشی از این روش نگذشته، ناکارآمدی آن آشکار شده است.افکار عمومی به خاطر دارند اواسط سال ۸۷ و قبل از اجرای هدفمندی یارانهها، مرکز آمار ایران شروع به جمعآوری اطلاعات اقتصادی خانوارها به منظور قرار دادن آنها در طرحی موسوم به خوشهبندی کرد. در این طرح کل جمعیت کشور به ۱۰ دهک و ۳ خوشه تقسیم شده بودند .
چهارشنبه سوری
"چهارشنبهسوری به دوبی رسید" تیتر اصلی شرق است.
عباس عبدی در مقاله ای در اعتماد نوشته یکی دیگر میخواهد آتشبازی کند، یکی دیگر آتش میسوزاند، یکی دیگر میسوزد. اما مساله اینجاست با همه این حرفها، بوی سوختگی از جای دیگری میآید همیشه، در سیاست. در چند سال اخیر وقتی به نیمه دوم اسفندماه میرسیم، بحث چهارشنبهسوری و موافقت و مخالفت با آن به موضوع روز تبدیل میشود و این بحث تا یکی دو روز بعد از مراسم چهارشنبهسوری نیز ادامه دارد، و سپس فراموش میشود تا سال بعد و روز از نو، روزی از نو.
نویسنده جامعه شناس پرسیده چرا مراسمی مثل چهارشنبهسوری باید تا این حد موجب بروز چالش میان برگزارکنندگان با پلیس و نیز میان برخی از متولیان نگاه رسمی با مخالفان این نگاه باشد و هر روز هم شاهد دوقطبی و عمیقتر شدن این شکاف و چالش باشیم؟ بهطوری که یک سوی ماجرا بیش از گذشته بر اجرای آن تاکید دارد و از سوی دیگر حکم به تحریم آن میدهند. واقعیت این است که درک و فهم از هر مراسم و مناسکی در یک جامعه معین، بستگی به درک زمینههای فرهنگی آن جامعه دارد. به همین خاطر است که بسیاری از مراسم و مناسک مذهبی ما برای یک شهروند غیرمسلمان در کشور دیگر غیر قابل درک، نامفهوم و حتی ممکن است خرافی جلوه کند. همچنان که عکس این وضع هم هست، یعنی بسیاری از مردم ایران، برخی از مراسم و آیینهای فرهنگی جوامع دیگر را غیرقابل فهم دانسته یا خرافه تلقی میکنند، در حالی که در هر دو مورد مردم آن جامعه از مراسم و آیینهای خود درک و برداشت مثبتی دارند و اگر چنین برداشتی نداشتند، هیچگاه این مراسم و مناسک برای قرنهای متمادی در میان آنان باقی نمیماند.
کارتون جمال رحمتی در شرق
مقاله اعتماد با این تاکید به پایان می رسد که باید کوشید که درک و فهم کسانی که در آن مراسم و آیین شرکت میکنند، ملاک اعتبار یا قضاوت باشد نه برداشت ما به عنوان یک ناظر بیرونی. کسانی که بدون لحاظ کردن نکته فوق به قضاوت آیینهای فرهنگی دیگران میپردازند، اسیر «قوممداری» میشوند. آنان آیینها و مناسک فرهنگی خود را برترین و عقلانیترین آیینها و مناسک میدانند و دیگران را پیرو مناسک خرافی و غیرعقلانی میبینند و از همینجا به خود حق میدهند که برای تربیت آنان، بر آنها سلطه پیدا کنند.
علی میرمیرانی در شرق نوشته بدیهی است کسی در چهارشنبهسوری، مرادش آتشپرستی یا ترویج آن نیست. این را از آنرو گفتم که خلط مبحث نشود. روی سخنم در این سطور اما با مسوولان است که سالهاست با یک پدیده آیینی – فرهنگی، اصرار دارند برخوردی توبیخی داشته باشند. گهگاه صداهایی مبنی بر ساماندهی و کانالیزهکردن و... به گوش میرسد اما آنچه مانند یک دستورالعمل تکراری همهساله رنگ واقعیت به خود میگیرد، تعدادی برنامه تلویزیونی است که انگار دوربینشان افتاده وسط بخش سوانح سوختگی و در زبانشان نمیچرخد بگویند چهارشنبهسوری اما برایشان راحت است بگویند چهارشنبه آخر سال و دیگری هم هشدارهای پلیس است که برخورد میکنیم و... همین و بس.
نویسنده مقاله تاکید کرده خیلی برایم عجیب است که دوستان مکرر در سخنرانیها اعلام میکنند ما دکترای عزاداری داریم اما در شادیهای جمعی نابلدیم و از این دست آسیبشناسی هم میکنند که چرا بلد نیستیم بعد از پیروزی در یک مسابقه ورزشی ملی درست شادی کنیم اما بعد در سوی مقابل با یک رسم کهن که قابلیت ساماندهی، آسیبزدایی و تمرین برای شادی جمعی را دارد، اینطور برخورد میکنند!اساسا انگار ما تکلیفمان با خودمان روشن نیست. یعنی هنوز نمیدانیم با دیدن تختجمشید باید احساس افتخار و غرور و پیشینه و... کنیم یا لعنت بفرستیم به قبر پدر هرچی شاه بوده!
نویسنده مقاله شرق به طعنه نوشته یکی هم همین چهارشنبهسوری. نگاهها به مساله هم معمولا از هر دقت و ظرافت فرهنگی عاری است و نمیبینند امتزاج حاکی از هوش و دینباوری ایرانی را که تاریخش هجری است و اسلامی و تحویل سالش بهار است و نوروز! به همین خاطر در این بیدقتی مفرط بگیروببند تنها راهحل ارایه شده است. مادامی که گمان میکنیم هویتجویی فرهنگی را میشود با بخشنامه به همه تسری داد و با رسوم، آیینها، بازیها و... به مقابله برخاست خیلی هم نمیتوان از مردم انتظار مداقه در نمادهای ظاهری و فرهنگی داشت و آنها را بابت خیلی چیزها شماتت کرد. همین!
چهارشنبه سوری در ونزوئلا
پوریا عالمی در ستون طنز اعتماد پرسیده: آیا میدانید مراسم چهارشنبهسوری در ادارات و اماکن مختلف چطوری برگزار میشود؟ این طوری؛ در هیاترییسه مجلس: گونی گونی طرح سوال و طرح استیضاح و تذکر به هیات دولت را که اعلام وصول نشده، میریزند در پیت حلبی و آتش میزنند. بعد لاریجانی، جوادشون نه، علیشون، از روی این آتش میپرد. بعد باهنر میپرد. بعد شهابالدین صدر میخواهد بپرد که میبیند صلاحیت ندارد میرود پشت در شورای نگهبان قاشقزنی!
به نظر این طنزنویس در هیات دولت: اعضای دولت شب چهارشنبهسوری، از روی آتش نمیپرند. همگی به ترتیب قد میروند و دور سر رحیم مشایی میگردند. بعد طی مراسمی باشکوه جهرمی و رحیمی اسفند میآورند و برای رحیم مشایی اسفند دود میکنند. قرار است این مراسم با احضار روح کوروش به پایان برسد که چون اشتباهی به جای روح کوروش، روح تیمور لنگ احضار شده، مراسم با جیغ و داد و آخ از هم میپاشد.
نویسنده ستون طنز اعتماد در جواب این سئوال که خود آقای احمدینژاد کجاست نوشته در ونزوئلا: آتش بزرگی به پا کردهاند. هوگو چاوز در لباس محلی دور آتش میچرخد. تعدادی هنرمند نیز دور آتش مشغول حرکات موزون هستند که تلویزیون ما به آنها که میرسد گل خرزهره نشان میدهد. چاوز لپهاش گل انداخته و از روی آتش میپرد و شعر میخواند: «زاردیعه مان آز توو، سوروخییع توو آز مان.» در این لحظه آقای احمدینژاد به دوربین لبخند میزند و مردم شاد میشود.
اهمیت رای دادن خاتمی و محبوبیت وی
حسین رشوند در جوان روزنامه وابسته به سپاه پاسداران نوشته چرا آمدن یک عنصر سیاسی برای حضور در انتخابات آن هم به صورت کاملاً مخفیانه و به دور از دوربینهای خبری، دیگران را به وجد میآورد، چه اتفاقی افتاده است؟ کجای این حضور برای نظام معنادار است که اینچنین سر از پا نشناختهایم. آیا حضور خاتمی در انتخابات آنقدر مهم است که امروز رسانهها بگردند با ذرهبین شاید پیدا کنند فلان کسی که چند روزی در جایگاه مشاورت خاتمی بوده و در فلان روستای دور افتاده احساس تکلیف کرده و پای صندوق رأی حاضر شده و مثلاً رأی سفید یا رأی به کلیت نظام جمهوری اسلامی داده است؟
کارتون حسین کشتکار در جوان
نویسنده مقاله این روزنامه به انتقاد پرسیده آیا حضور خاتمی و احیاناً موسوی خوئینیها و برخی مشاوران او که قبل از انتخابات مکرر با تشکیل جلسات محفلی، به مردم گرا میدادند که شرکت در انتخابات باعث افزایش مشارکت شده و حرکت دراین مسیر باعث مقبولیت نظام سیاسی می شود و این رویکرد با مطالبات و خواستههای اصلاحطلبان سازگاری ندارد، اکنون آنقدر مهم شده است که حلقه انحرافی با دادن آدرس غلط به مردم مدعی شود که خاتمی مسیر بازگشت به قدرت را انتخاب کرده است و نظام هم بدش نمیآید که در انتخابات آینده (ریاست جمهوری)، وی رقیب ما (انحرافیون) باشد یا فلان سایت جریان اصولگرا حضور ۲۲ تن از مشاوران و نزدیکان خاتمی را در انتخابات مجلس یکی از جدیترین رخداد انتخابات مجلس نهم فرض کند!
مردم سالاری نوشته نتیجه نظرسنجی چهره سیاسی سال ۹۰ حکایت از موفقیت محمد خاتمی دارد. ۵۲ درصد کاربران سایت خبرآنلاین محمد خاتمی را به عنوان چهره سیاسی سال انتخاب کرده اند. در رتبه دوم علی مطهری با کسب۲۲درصد آرا قرار گرفته و پس از او اکبر هاشمی رفسنجانی با ۱۰ درصد سومین برگزیده است. محمود احمدی نژاد که توانسته است ۷درصد آرای کاربران را به خود اختصاص دهد چهارم و اسفندیار رحیم مشایی با کسب ۴درصد آرا در پنجمین رتبه قرار گرفته است.
وصال سیمین با جلال
سعید حجاریان در مقاله ای در شرق در سوک سیمین دانشور به روزی اشاره کرده که نوجوان بودم که جلال آلاحمد به رحمت ایزدی پیوست. جنازهاش را به مسجد کوچکی در اول پاچنار آوردند و در آنجا وی را غسل دادند. اولین بار خانم دانشور را آنجا دیدم. سپس پیکر مرحوم آلاحمد روانه مسجد فیروزآبادی در شهر ری شد؛ همانجا که خلیل ملکی در زیرزمینش آرمیده است.
بعدها وقتی وارد دانشگاه شدم، هر وقت که از کلاسهای خشک فنی خسته میشدم، به صورت مستمع آزاد در کلاس خانم دانشور، که در دانشکده ادبیات زیباییشناسی درس میداد، شرکت میکردم. ایشان وسواس عجیبی در تدریس داشت. تمام اسلایدهایش را از قبل آماده میکرد و با دقتی وصفناپذیر آنها را برای دانشجویان توضیح میداد. به یاد دارم برای توضیح سبک کوبیسم، نقاشیهای پیکاسو را انتخاب کرده بود و در هر مورد نظرات دانشجویان را نیز جویا میشد. یکبار وقتی یکی از نقاشیها به نظرم خیلی عجیب آمد، ایستادم و گفتم که انگار این خری است با موهای دماسبی! ایشان خندید و گفت که باید کمکم با سبک پیکاسو آشنا شوی تا حس زیباییشناسیات تقویت شود. البته در تریای دانشکده فنی نقاشی بزرگی از تابلوی «گرونیکا» وجود داشت که من کاملا با آن احساس همدلی میکردم، اما اسلایدهای خانم دانشور خیلی به نظرم عجیب و غریب میآمد و تا زمانیکه وی به تشریح آنان نمیپرداخت متوجه زیبایی آنها نمیشدم.
تئوریسین اصلاحات و مشاور رییس جمهور سابق سرانجام اشاره کرده بعد از انقلاب نیز خیلیها تلاش کردند تا درسهای ایشان گردآوری شده و به صورت مدون، چاپ شده و در اختیار علاقهمندان قرار گیرد اما متاسفانه نشد که نشد. حالا هم که ایشان درگذشتهاند شنیدم که متولیان امر که سالها با نشر آثار خانم دانشور مخالفت کرده بودند قول دادهاند که به آثار منتشر نشده ایشان جواز چاپ دهند، اما ایکاش «این زودتر میخواستی حالا چرا؟ »
سی و یک پیامبر در ایران
حمایت از قول دبیر ستاد بقاع متبرکه و گردشگری مذهبی از نهاییشدن مستندنگاری ۳۱ پیامبر مدفون در ایران خبر داده و نوشته در حال حاضر اسامی ۳۱ پیامبر مدفون در ایران جمعآوری شده است که با جمعآوری نهایی مستندات، اطلاعات آنها به صورت کتاب منتشر خواهد شد.
به نوشته روزنامه سازمان زندان ها این مقام تأکید کرد: اظهار نظر درباره صحت و سقم اطلاعات مربوط به پیامبران در حوزه اطلاعات هر کسی نیست بلکه باید فرد، عالم به علم انساب باشد علمی که حتی در حوزههای علمیه هم تدریس نمیشود اما خوشبختانه مدیرعامل مؤسسه دایرةالمعارف بقاع متبرکه، متخصص این علم است و یافتههای مربوط به این پیامبران نیازمند تأیید ایشان است.
و خلاصه خبر روزنامه حمایت این است که: طبق اطلاعاتی که هنوز مستند نیست از مجموع ۱۲۴ هزار پیامبر حدود ۳۱ پیامبر در ایران دفن شدهاند که تعدادی عبارتند از سیم و لام در سمنان، خالد بن سنان عبسی در گلستان، یوشع در اصفهان، حیقوق در تویسرکان، حجی در همدان، قیدار در زنجان، اشموئیل در ساوه، دانیال نبی در خوزستان، شعیب نبی در خوزستان، باحزقیل در دزفول، روبین در میامی، جرجیس در شوشتر، یونس در گناباد، یعقوب در گرگان، ابراهیم خلیل در سوسنگرد، اسحاق و اسماعیل در جاده دزفول، صالح پیامبر در شوشتر، ایوب در بجنورد و...
بهار رسید
هادی چپردار در شرق نوشته: البته بر همگان واضح و مبرهن است که اکنون یواشیواش بوی بهار به مشاممان اشتنقاس میگردد و نوروز برای ما اهالیهای ایرانزمین خیلی چیز مهمی میباشد و برای استقبال از نوروز مردمانها خانه خود را تکان میدهند و مردان با دستمال از پنجرهها آویزان میگردند و همسایگان سر بهینهسازی مصرف آب با هم دعوا و چالش میگردانند و سر هر میدان و خیابان صندوقهای نیکوکاری سبز میگردد و پشت این صندوقها آدمهایی مینشینند که دیدنشان آدم را از هر نوع نیکوکاری منصرف میگرداند.
به نوشته طنزپرداز این روزنامه رادیو از صبح تا شب درباره اینکه چهقدر خوب میباشد که آدم خوب باشد و ما ایرانیها خوبترین مردمانهای دنیا میباشیم حرف میگرداند؛ بهطوری که آدم تصمیم میگیرد از لج آن مجریانها هم که شده، هرگز خوب نباشد. و شاید علت اینکه مردمانها دیگر خوب نمیباشند و همهاش با هم دعوا میگردانند، همین نصیحتها باشد.
کارتون روز
کارتون حسن کریم زاده در اعتماد